برای کشاندن مردم پای صندوق رای نظام از هیچ چیز دریغ نمی کند. انتخابات که نزدیک می شود ایران آزاد آزاد می شود. شعر و ترانه و موسیقی در لحظه لحظه هایمان جاری می شود و تمام مسئولان نظام خاطرخواهمان می گردند و از یارانه گرفته تا کلام عاشقانه ما را سرشار می کنند. قید و بندهای بیهوده هم برداشته می شود. وعده های بی پایه و اساس هم که خوراک هر روزمان می کنند.
مردم هم مثل همیشه می آیند اما مطمئنم این جماعت نه بخاطر یارانه و نه وعده و وعیدها و نه بی قیدی ها پای صندوق رای سبز نمی شوند؛ اینها می آیند تا امید زنده بماند و شاید تدبیری رقم بخورد. این مردمان نه رییس می خواهند و نه روحانی به کارشان می آید. اینها فقط تشنه محبت هستند تشنه ذره ای انصاف اما چه افسوس که ناظران و مجریان انتخابات زیر هوای خنک کولرها سوختن آنها را مثل ۳۸ سال گذشته نمی بینند.
تعداد مجریان کم، فضای های برگزاری نامناسب و رفتارهای نادرست جز بی انصافی از هیچ کجا نشات نمی گیرد. یعنی این رای که مدعی هستیم رای به نظام است نباید با رضایت اخذ شود؟! دلم برای کودکی که همراه پدر و مادرش زیر آفتاب و در صف طولانی گریه می کرد، سوخت. دلم برای آن پیرزن و پیرمرد ناتوان که قادر به ایستادن نبودند، شکست. دلم دل دل می کند، دلم انصاف می خواهد. بی انصافی تا کجا هم وطن؟!
[ شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ 8:38 ] [ سینا ایرانپور انارکی ]