خلاصه: ?جولیا، سیلوی، سسیلیا و املین، 4 خواهر خانواده پاداوانو، ارتباط صمیمانهای با هم دارند.
جولیا با ویلیام ازدواج میکند اما...
?جولیا: ساماندهنده و رهبر ?سیلوی: کتابخوان و گزیدهگو ?سسیلیا: هنرمند ?املین: پرورشدهنده
نظر من: ?این کتاب یکی از قشنگترین و بهیادموندنیترین کتابهایی بود که خوندم.
هرکس خواهر داشته باشه میتونه احساس قشنگ خواهرانه کتاب رو درک کنه و در داستان زندگی 4 خواهر که استعارهای از خواهران زنان کوچکاند غرق شه.
?داستان از زمان نوجوانی خواهرها شروع شده و تا نوجوانی بچههاشون ادامه داره. پر از فرازونشیب، تلخی و شیرینی، دوری و جداییه و واقعا احساسات رو برمیانگیزه.
جزئیات روابط قشنگ خواهرانه، عشقی که بینشون موج میزنه و شخصیتهای عمیق و باورپذیری که نویسنده خلق کرده، داستانی زیبا از شرح زندگی 4 خواهره که درهمتنیده و یادآور مدرن و پیچیدهای از داستان زنان کوچکه.
?بعضی تصمیمات خواهرها شاید غیرقابلدرکه باشه اما در دل داستان میشه باهاشون همزادپنداری کرد و بهشون حق داد و برای اون شرایط افسوس خورد.
مدتها بود توی این سبک کتاب نخونده بودم و خوندنش فوقالعاده لذتبخش بود و شد یکی از بهترین کتابهایی که خوندم.
بریده کتاب: ?برام سخت بود که این واقعیت رو بپذیرم که ما انتخاب نمیکنیم چه کسی رو دوست داشته باشیم. چون کسی که دوستش داریم همه چی رو تغییر میده.
?فکر میکردم باید شوهر کنم، چون این همون چیزیه که از بچگی به ما گفتن. درسته؟ یا شاید هم نگفتن ولی اینطوری نشون دادن. حتی به ذهنم هم خطور نمیکرد که ممکنه به تنهایی زندگی بهتری داشته باشم.