21
شنبه, دسامبر
شنبه, ۰۱ دی ۱۴۰۳

مرور آیین‌های کهن ایران و اصفهان در فصل خزان

مرور آیین‌های کهن ایران و اصفهان در فصل خزان

«برخی از آیین‌ها ریشه در «پیشازرتشتی‌گری» دارد؛ برخی دیگر اساطیری و برخی آمیخته با اندیشه‌های دین اسلام است. شماری دیگر از آیین‌ها را از ملت‌های دیگر وام گرفته‌ایم یا صادر کرده‌ایم که با اندیشه ایرانی نیز درآمیخته‌اند.»

به گزارش خبرنگار ایمنا، در یادداشتی که مرکز اصفهان‌شناسی و خانه ملل اصفهان در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، آمده است: «در رابطه با آئین‌های فصل پاییز، ماه مهر و باران‌خواهی آمده است: آئین‌های اختصاصی فصل پاییز به صورت نمادین برگزار می‌شده که نخستین و مشهورترین آن‌ها جشن مهرگان است. در برخی نسخ قدیمی از جمله کتاب «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» (اثرهای مانده از سده‌های گذشته) نوشته ابوریحان بیرونی، درباره مهرگان آورده‌اند که جشنی بسیار معتبر بوده و بعد از اسلام هم رواج داشته و برگزار می‌شده است.

اگر در دوران کهن، بهار و عید نوروز فصل رویش و زایش بود، مهرگان اما جشن و زمان برداشت محصول بود. برخی محققان و پژوهشگران معتقدند؛ مهرگان (شانزدهم تا بیست‌ویکم مهرماه) آئین شکرگذاری از خداوندگاری است که باران فراوان داد، زمین را آبستن رویش کرد و نعمت‌های خود را بر زمینیان فرو فرستاد و موجب شد که بندگان با کار، تلاش و کوشش درو کنند و در پایان این برداشت محصول، جشنی برپا کنند که همان آئین شکرگذاری است.

آن‌هایی که بیشترین میزان کاشت محصول را داشتند، به مستمندان کمک می‌کردند تا بهار و سالی دیگر که به‌زودی فرا خواهد رسید، پروردگار متعال درِ رحمت خود را به‌واسطه این سفره کرم گشاده‌تر گرداند.

این در فرم اندیشه اسطوره‌ای، مبنایی برای یک رفتار مبتنی بر ارزش‌های متعالی دینی در دین اسلام و زرتشتی‌گری بود. درواقع مردم آداب شکرگذاری، رسم نیکوکاری و سپاس را می‌آموختند و نه‌تنها به خداوند سبحان کرنش و تعظیم می‌کردند، بلکه در رفتار روزمره جاری خود نیز این آئین سپاسگزاری را به‌جا می‌آوردند.

اجزای جشن مهرگان

جشن مهرگان دو جز متفاوت داشت که شامل مهرگان خاصه و مهرگان عامه است.

مهرگان عامه مربوط به عموم مردم بود و مهرگان خاصه روزی بود که حاکم یا پادشاه بار عام می‌داد. در این روز مردم عریضه‌هایشان را به محضر حاکم می‌آورند تا بخششی کند و خداوند درِ رحمت و مغفرت خود را بگشاید.

یکی دیگر از آئین‌های دیرین و کهن فلات ایران، جشن‌ها و آئین‌های باران‌خواهی، تمنای باران، طلب باران یا اِستِسقا بوده است.

آسمان در زمان‌های و دوره‌های خشک‌سالی، به زمینیان تنگ‌دستی می‌کرد، بنابراین آئین‌های باران‌خواهی نیز به‌مراتب بیشتر اجرا می‌شد. البته باید اشاره کرد که در همه فرهنگ‌ها آئین‌های باران‌خواهی مرسوم است. در فرم و اندیشه اسطوره‌ای، مردم «ایزدان باران کردار» را دوست دارند که اهمیت آن در نظام باور مردم، به اقلیم و آب‌وهوای محل سکونتشان بستگی دارد.

نیک می‌دانیم ایران به لحاظ جغرافیای قرارگیری در کره زمین، منطقه خشکی محسوب می‌شود، از همین رو بارش باران برای آن اهمیت چشم‌گیری داشته و دارد. از این لحاظ کشورمان دارای تنوع فراوانی در حوزه آئین‌های باران‌خواهی است.

برخی از این آئین‌ها ریشه در «پیشازرتشتی‌گری» دارد، برخی دیگر اساطیری و برخی آمیخته با اندیشه‌های دین مبین اسلام است. همچنین شماری دیگر از آئین‌ها را از ملت‌های دیگر وام گرفته‌ایم یا صادر کرده‌ایم که با اندیشه ایرانی نیز درآمیخته‌اند.

مراسم باران‌خواهی در اصفهان

... یک سری آئین‌های باران خواهی هم وجود داشت که با الاغ انجام می‌شد. در انارک الاغی را با سرخاب و سرمه آرایش می‌دادند، پارچه‌هایی گران‌بها بر پشت الاغ می‌انداختند و زیورآلاتی بر پشت حیوان می‌آویختند.

جوانان روستا دسته‌جمعی الاغ را بر بالای کوه می‌بردند و شادی و پای‌کوبی می‌کردند. بعد از آن الاغ را به آبادی برمی‌گردانند و در کوچه می‌چرخاندند. در پایان نیز آش باران می‌پختند و آن را بین اهالی تقسیم می‌کردند.

در باب چرایی استفاده از الاغ در کتاب اوستا آمده است، حیوانی به نام الاغ سه‌پا وجود دارد که موجودی پاک است. برخی می‌گویند خر سه‌پا از تجلیات ابر طوفان‌زا است. برخی هم معتقدند این الاغ نمادی از الهه باران است که امروزه به این شکل درآمده است.

... همه این‌ها نشان می‌دهد ایران آئین‌های زیبایی داشته و دارد. درواقع ایران کاشی معرقی است که تداعی‌گر کثرت در وحدت و وحدت در کثرت است.

آیین‌هایی که چند کارکرد دارند از جمله اینکه ارزش‌های مشروع اجتماعی در آن‌ها نهفته بود، متضمن نشاط اجتماعی بود و در عین سختی و خشک‌سالی‌ها نوعی تزریق شادی و نشاط با طعم ارزش‌های مشروع اجتماعی را در هنگام برپایی آن‌ها شاهد بودیم.

آئین‌ها و مناسک ملی و مذهبی پیوندهای هویتی ما را با گذشته حفظ می‌کرد و تکثر این اتفاقات و رویدادهای فرهنگی در کل جغرافیای فرهنگی ایران، دلالتی بر انسجام فرهنگی و اجتماعی مملکت بود.

اما هرچقدر این‌ها از بین برود و کمرنگ شود، در حقیقت یک‌زبان گویا و اثربخش برای همه آن کارکردهایی که داشتیم از دست می‌رود. بر همه ما و برنهادهای مدنی و رسمی که داعیه‌دار کنش فرهنگی است، این فرض و واجب است که تلاش کنند این آئین‌ها را که نوعی ادب اجتماعی و باهم بودن را می‌آموزند زنده کنند و هزینه‌های تعاملی را برای رسیدن به یک جامعه بانشاط و منسجم با سرمایه اجتماعی زیاد کاهش دهند و در نتیجه اثربخشی را افزایش دهند.»

(۴ آبان ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۵ - کد خبر 614610)