انارک نیوز - پیرزن هم کنار جاده خاکی منتهی به مزار نشسته بود و با بردباری به ماشین هایی که پر بودند و رد می شدند، نگاه می کرد. دل تو دلش نبود و منتظر بود یکی ار آنها او را سوار نماید. از خانه اش تا خانه دوست درگذشنه اش و تا اینجا پشت آمبولانس او را همراهی کرده بود. اما پاهای لرزانش دیگر بیش از این او را همراهی نمی کرد.
بالاخره به مزار رسید اما او هماغوش خاک شده بود. نتوانسته بوذ آخرین خداحافظی را با او بکند. دوستش نرگس، همبازیش، 11همین فرزند متولد سال 11 و دیروز که از میان ما رفته بود، 11 خرداد ماه بود.
با خود می اندیشید بازماندگان که این همه خرج کرده اند و از راههای دور شبانه خود را رسانده اند عزادار عزیزشانند و شاید به مغزشان هم خطور نکند که مانند دیگر شهرها، شهرداری می تواند وسیله رفت و آمد به مزار را به ازای مبلغی در اختیار آنها قرار دهد، اما شورای شهر که می داند، چرا چنین نمی کند و مصوبه ای در این مورد ندارد!؟
(16 خرداد ماه 1393)