22
یکشنبه, دسامبر
یکشنبه, ۰۲ دی ۱۴۰۳

کانسار مس در ایران

پیش گفتار

انارک و معدنکاری انارکی، نامی درخشان در تاریخ معدنکاری ایران زمین است. استعدادزمین در جای دادن معادن و نشانه های معدنی کوچک و بزرگ در دل خویش، و شرایط کویری انارک در پروراندن مردمی هوشمند و پرتوان دست به دست هم داد و فرهنگی گرانبها از دانش زمین شناسی و کانی شناسی و معدنکاری بر برگ های گوهر بار تاریخ میهنمان افزود.

رها شدن معادن این ناحیه که خود زاییده شرایط در آمدهای افسانه ای نفت بود. تخصصهای پرورش یافته در این آزمایشگاه و کارگاه گسترده طبیعی را به دیگر معدن ایران گسیل داشت.

در سال 1354، دولت برای سرپا نگه داشتن و دوباره پویا کردن معادن این ناحیه بر پایه قراردادی با موسسه تکنواکسپورت شوروی، کار پژوهش های زمین شناسی و معدنی شناسی این ناحیه را به آنان واگذار کرد. شیوه کار شوروی ها، هرچند بر پایه نمونه گیری های متراکم و بر پایه نیروی انسانی فراوان و زیاد از حد استوار بود ولی با هزینه ای بسیار اندک به انجام رسید.

روش های ژئوفیزیکی هوایی، بویژه روشهای فیزیکی، صحرایی ویژه خود آنان بود و در کمتر نقطه ای در جهان کاربرد داشت و برای پیشبرد روش های IP از تخصص سازمان زمین شناسی کشور استفاده شد.

روش های ژئوشیمیایی بکار برده شده از قاطعیتی بسیار بالا برخوردار بود و نتایج بسیار درستی ارائه داد.این روش که یافته خود آنان بود بنام روش ضرایب بکار گرفته می شود. پایه این روش که با الگوسازی از رها شدن عناصر از ماگما در سیر تسلسل ساخته می شود و با آنالیز عناصر موجود سنگ و ضرب چند عنصر بالای سیر تسلسل و تقسیم حاصل ضرب بر حاصل ضرب چند عنصر پائین سیر تسلسل می توان به تمرکز هر عنصر و جای کانی سازی در روند فرسایش پی برد.

این روش ژئوشیمیایی در ناحیه انارک به گستردگی بکار گرفته شد و نتایج ی بسیرا ارزنده به بار آورد. بعدها این روش، در سال 1371، بر سونگون اعمال شد که فرجام آن ردیابی مس پورفیری در زیر بخش های سترون بود. بنابراین هرجا در این گزارش از ژئوشیمی ضرایب نام برده می شود مقصود همان روش بویس-گرگوریان است که متأسفانه در فرهنگ زمین شناسی اکتشاف، جای شایسته برای خویش باز نکرد.

پیش درآمدی بر زمین شناسی ایران مرکزی در گستره انارک

پی سنگ ایران مرکزی سنی برابر با پروتروزوئیک بالایی دارد، که از آن میان، کهن ترین ها در پیکره توده های گنیسی است بنام گنیس چاه تک که در محدوده انارک، پل هاوند دیده شده اند.

بر روی این گنیس ها شیستهای جندق می نشینند که در بخش جنوب جندق در نواحی انارک این دو واحد گنیس و شیست، واحدی یگانه از شیست هایی را پدید می آورند که به شیست های محمد آباد نام گرفته است. بدینسان دیده می شود که متامورفیسم ناحیه ای دربخش شمالی بسیار شدیدتر از بخش جنوبی است. بطور کلی متامورفیت های انارک سنگهایی گوناگون را در پوشش خویش دارد. بر روی این دو واحد از پروتروزوئیک بالایی، متامورفیت های انارک از سه واحد آهک های لاخ، شیست های چاه گربه شیست های درختک نشسته اند. در این متامورفیت ها آهکهای ستبر درون شیست های بدلیل ناسازگاری، در اثر حرکات گوناگون از بستر خویش کنده شده و در مکانهای ساختاری مختلفی قرار گرفته است.

بر روی متامورفیک های انارک، سازند کهر (بنابر گزارشهای پیشین) و در برخی نواحی کوه چاه پلنگ، کوه جهاز خانه و کوه معراجی دارد و از سه واحدمرمر، شیست سبز و بزرگ از مرمرهای درون شیست در اصل متعلقه به پالئوزوئیک اند که فرآیند متامورفیسم بر آنها بگونه ای اثر کرده است که تشخیص آنها را دشوار نموده است.

تریاس با سازند شتری و شمشک بویژه در بخش جنوب خاوری ناحیه گسترش دارد. گستره ای کوچک با ارتباطی بسیار پیچیده ، در ناحیه نخلک رخنمون می یابد و تنها در این نقطه دیده می شود که با سه سازند خویش علم، باغ قرق و اشین مشخص است. کرتاسه در بخش باختری از ایران مرکزی گسترشی اندک دارد و از انارک بسوی خاور و از جنوب بسوی شمال گرچه بتدریج بر ستبرا و تنوع سازنده هایش افزوده می شود ولی در عین حال رفتاری هورست-گرابن مانند دارد. کرتاسه در ایران مرکزی با کنگلومرای کبودان آغاز و بر روی آن سازندهای شاه کوه، بیابانک، میرزا، دبرسو، هفتومان و فرخی می نشینند.

پالئوسن به آهک های پلاژیک بر روی کرتاسه می نشیند و در نخلک کانی سازی در آن اتفاق می افتد. ائوسن در ناحیه با تکاپویی بسیار شدید و فوران آتش فشان و پیدایش گدازه سنگهای فراوان در ناحیه بویژه بسوی باختر گسترش چشم گیر دارد که تکاپوهایی ماگمایی نفوذی نیز با آن همراه است.

سازندهای الیگومیوسن، قرمز، پائینی، قم، قرمز بالایی بخش بسیار بزرگ از ناحیه را می پوشاند که بسوی شمال پیشرونده اند.

سیمای متالوژی ناحیه ایران مرکزی

جایگیری کانی سازی در سازندهای گوناگون با سنهای بسیار ناهمسان، در آغاز زایشی سن ژنتیک را تداعی می کرد. بر پایه باور فراگیر آن زمان و با دیدن کانی سازی در مرز میان شیست و آهک چنین گمان می رفت که با کانی سازی استراتاباندی سرکار باشد که آسانترین شیوه اکتشاف آن پیجویی این افق ها باشد. ولی این کانی سازیها در این نواحی با همان ویژگی یاد شده در سازندهای بالایی نیز دیده شده است.

چاه میله(شیست های درختک-آهک پالئوزوئیک). چاه گربه (شیست های چاه گربه-مرمر)پتیار(شیست های پتیار-مرمر)عباس آباد(شیست های درختک مرمرهای پالئوزوئیک)، عروسان (شیست های چاه گربه-مرمر کبودان)، گورچه (قرمز زیرین-آهک قم)، حاجی آباد(شیست های شمشک-آهک کرتاسه) نخلک(شیست های سازند اشین-آهک کرتاسه). گرگاب (کنگلومرای کرتاسه-آهک کرتاسه).

چاه خربزه (اهک کرتاسه)

اشکال بزرگ کار این بود که در آغاز بخش بزرگ از شیست ها و مرمرها سنی یکسان(پرکامبرین)انگاشته می شد ولی بعدها چنین دریافت شد که این شیست ها و آهک به زمان های بسیار ناهمسان وابسته اند و کانی سازی در آنها با همسانی چشم گیر تنها به یک کنترل لیتولوژیکی وابسته است.

در جریان کار، با مشاهده توده بزرگ کال کافی و مشاهده کانی مولیبدنیت در آن و دنبال کردن آن در بخش های گوناگون و حتی درون کانسار های وابسته به سنگهای اولترابازیک چنین دریافت شده که مولیبدن در پیکره کانی و ولفنتیت در بسیاری از کانسارها نظیر کال کافی، چاه گربه، چاه میله، چاه خربزه، نخلک، عباس آباد یافت می شود. با توجه به ویژگی هم آیندی و وابستگی مولیبدن با توده های اسیدی و مشاهده کانی مولیبدن در سنگهای اسیدی، به این نتیجه رسیده شده که تکاپوهای ولکانیکی ائوسن، بویژه آلودگی توده های نفوذی ناحیه باین عنصر، به هنگام شستشوی توده های اولترابازیک و پدیداری زونهای لیستونیتی عناصر نیکل، کبالت، مس را از آنان آزاد و مولیبدن و طلای خویش را بر آن می افزوده است و مجموعه را بعنوان هم آیندی بسیار در هم از عناصر اورانیوم ،طلا، طلا-کبالت، نیکل و مس جمع آوری شده زائد است.

1-15-4-کانسار کال کافی
کانسار کال کافی در 60 کیلومتری خاور انارک و 50 کیلومتری جنوب خاور کانسار نخلک جای دارد. برای دسترسی به کانسار، نخست از طریق جاده اسفالته انارک-خور استفاده می شود. پس ازگذر از مقابل کویر منظریه توسط جاده ای فرعی و شوسه به آبادی منظریه می رسد. با ادامه مسیر از میان کویر ماسه بادی تا کانسار از دشت کواترنر، بدون استفاده از جاده ای معین، می توان به توده معدن و دره میان خونی و کالکافی رسید. پس از آن از مسیر جاده ای که حاشیه باختری توده گرانیتوئید را دور می زند می توان به معدن که در پایانی نقطه جنوبی است دست یافت.

در 15 کیلومتری معدن، دهکده منظریه است با چاهی از آب شور که تأمین کننده آب مصرفی کشاورزی مختصر ناحیه است. در این نقطه کاروانسرایی قدیمی وجود دارد که بتازگی کشاورزان رفسنجانی زمین های اطراف آن را برای کشت پسته آماده کرده اند. آبدهی کنونی چاه 15 لیتر در ثانیه است و یک کیلومتر بسوی خاور، در دره کال کافی چشمه ای با آب شیرین وجود دارد. در حدود 7 تا 8 کیلومتر شمال خاوری معدن نیز چشمه فصلی آب شیرین یافت می شود.

سنگهای ناحیه برای مصارف ساختمانی مناسب تشخیص داده شده اند و کوه خونی که از مرمر و دولومیت تشکیل شده می تواند بعنوان معدن سنگ ساختمانی مورد بهره برداری قرار گیرد.

1-1-15-4-اکتشافات انجام شده در ناحیه
1- برداشت نقشه زمین شناسی 1:100000 بر پایه نقشه های توپوگرافی 1:50000 و همزمان با آن برداشتهای ژئوشیمیائی و تهیه نقشه های 1:50000 ژئوشیمی و اکتشافات چکشی.
2- برداشت نقشه های زمین شناسی 1:20000
3- برداشت نقشه 1:50000
4- برداشت های ژئوفیزیک هوایی از کل ناحیه
5- تهیه نقشه های ژئوفیزیکی IP.

6- گمانه زنی
2-1-15-4-زمین شناسی کال کافی
کهن ترین سنگهای شناخته شده در ناحیه کال کافی، بخش بالایی پروتروزوئیک بالایی، یعنی دو سازند چاه گربه و شیستهای درختک است.

شیست های چاه گربه بخش محوری کوه کشکی، کوه خونی و بخشهای شمالی، خاوری و جنوب خاوری کال کافی را می سازند. گرانیتوئید کال کافی به شیست های چاه گربه یورش برده است و در همبریشان هورنفلس و بندرت اسکارن پدید آمده است. دره ای خاوری-باختری که کوه خونی را از گرانیتوئید کال کافی جدا می سازد، از زون همبری می گذرد و در دو سوی آن می توان زون متاسوماتیک را دید. رگه های سیلیسی که از گرانیت بدرون شیست دویده است. در زون همبری دارای دانه های ریز طلا می باشد. گرانیتوئید کال کافی در بخش شمالی خویش روشنترین همبری متاسوماتیکی را با شیست های چاه گربه دارد و دیگر مرزهایش، بیشتر، توسط نهشته های کواترنر پوشیده شده است.

شیست های درختک در ناحیه کال کافی بنوبه خویش بدو زیر واحد بشخ می شوند یکی کالک شیست ها که در دو ناحیه جدا افتاده از هم جای گرفته اند. الف-بخش شمالی خاوری کوه کشکی و ب-در کوه های کال کافی: زیرواحد دیگر در ختک در ناحیه کال کافی از سریهای یکنواخت کوارتز-کلریت و کوارتز-کلریت-سریسیت شیستها با آمیزه های کربنات، همراه با مرمرهای دولومیتی شده و دولومیت ها تشکیل شده است که بنام شیست های چاه گربه نامگذاری شده است، ولی در پایانه بخش شمالی خاوری ناحیه کال کافی شیست های چاه گربه به گونه ای همساز، بر روی شیست های درختک می نشینند.

الف-کرتاسه
سنگهای کرتاسه در کوه کشکی باندهایی را با راستای تقریباً عرضی، گاه بصورت لکه هایی کوچک با کنگلومرای قاعده درون ولکانیک های ائوسن می سازند. در مجموع 5 سازند در ناحیه دیده شده است که دو تای نخست، سازندهای شاه کوه و بیاضه به کرتاسه زیرین و سه تای دیگر سازندهای دبرسو، هفتومان و فرخی به کرتاسه بالا تعلق دارند. ویژگی پزودوائولیتیک و سیلیسی و ماسه ای اند و در آنها آثار زیستی دیده می شود.

ب-ائوسن
ائوسن در ناحیه کال کافی از همتافتی ولکانیک پدید آمده که بگونه پیشرونده بر روی آهکهای کرتاسه می نشیند و گاه نیز بر روی پروتروزوئیک بالایی. هورست و گراین های میان کوه کشکی، کوه خونی و کوه کال کافی بوسیله این سنگها پوشیده می شود. سنگهای ائوسن با یک سری توف-کنگلومرا در پائین ترین بخش آغاز می شود. توف ها، روانه ها، آندزیت –بازالت و آهکها بر روی این نهشته قاعده ای می نشیند.

فزون بر دلایل استراتیگرافی که سن این سنگها را ائوسن می داند. تعیین سن مطلق با روش K/Ar، برای این سنگها سنی برابر 53 میلیون سال تعیین می کند. فسیلهای فراوان گرد آمده از این سنگها نیز یافته های سن مطلق را تأیید می کند. بر پایه یافته های فسیل شناسی، گروه فسیل های یافت شده در این ناحیه گویای سنی برابر با ائوسن پایین تا میانی است.

ج-کواترنر
نهشته های ماسه های بادی بخشی بزرگ از ناحیه را فراگرفته است بگونه ای که کوه میرزا، کوه کشکی و کوه خونی که در راستای تقریباً خاوری باختری کشیده شده اند بصورت جزیره ای درون نهشته های کواترنر قرار گرفته اند، بویژه توده گرانیتوئید کال کافی همانند شبه جزیره ای درون این نهشته ها جای دارد.

3-1-15-4-توده نفوذی کال کافی
همتافت ولکانوپلوتونیک ائوسن در برگیرنده سنگهای نفوذی است با ترکیب اسیدی متوسط و الکالینیته بالا. این همتافت از توده ها پلوتونیک کال کافی. دایک های وابسته بدان و نیز سنگ های ولکانیک و نیمه ژرف همراه با آن پدید آمده است. توده نفوذی کال کافی بدرون هسته یک هورست-آنتی کلین بنام کال کافی ساخته شده از شیست های پروتروزوئیک بالایی نفوذ کرده است. توده نفوذی هم شیب با سنگهای فراگیر است و در سطح بشکل تخم مرغ است با ابعاد 5*85 کیلومتر مربع، که در راستای شمال- جنوب کشیدگی دارد. مرزبندی حاشیه باختری آن که بزیر واریزه های کواترنر رفته است بوسیله بررسی های ژئوفیزیکی هم امکان پذیرنشد. حاشیه شمالی آن با شیبی ملایم 25 تا 35 درجه به زیر شیست های پروتروزوئیک می رود در حالیکه حاشیه جنوبی آن شیبی بسیار تند دارد (60 تا 75 درجه)

در سمت خاور، سنگهای نیمه ژرف و ولکانیکها در راستای گسله ای با روند N-S وجود دارد. در خاور، این گسله نیمه ژرف، استوکی (0-8Km2) را در خویش جای می دهد که خود متعلق به بخش فروافتاده ای است که تنها بخشی از آن برونزد دارد. این مطلب را از متاسوماتیزمی می توان دریافت که سنگهای فراگیر را در ناحیه میان استوک و گسله متأثر ساخته است.

توده نفوذی کال کافی در دو فاز پدید آمده است. فاز نخست با جایگیری هورنبلند مینیت، گرانوسینیت، گرانیت، مونزودیوریت و مونزونیت مشخص می شود و فاز دوم یا جایگیری گرانیت ریزدانه بیوتیتی، گرانودیوریت و گرانیت پورفیری مرکب از دو توده استوک مانند، در مرکز توده مشخص می شود و کانی سازی بر همین توده رخ داده است.

4-1-15-4-گسله ها
د رناحیه کال کافی گسیختگی هایی بوسیله گسله هایی نرمال و راستالغز، با جابجائیهایی که ایجاد شده اند که با زونهای شکستگی، چین خوردگی ها و درزه دار شدگی های شدید، همراهند. به گمان، این پدیده در بخش کانی شناسی بر روی توده نقشی بزرگ داشته است. در این راستا دو سیستم گسله شمالی-جنوبی و نزدیک به خاوری-باختری عمل کرده اند. برخورد این دو سیستم گسله جایی شایسته برای کانی سازی بوده است و بدینسان استوک ورک(داربست) هستی گرفته است. از عکسهای هوایی و برداشت های ژئوفیزیکی می توان دریافت که سیستم شکستگی های تقریباً خاوری-باختری کانی سازی پیریت نخستین مس و مولیبدن را کنترل کرده اند. گسله های شمالی-جنوبی کانی سازی رگه ای کوارتز-کربنات و پلی متالیک-طلا را کنترل کرده اند.

بدینسان جابجایی چندباره شکستگی و خردشدگی رگه ها و در همان حال سنگهای دربرگیرنده کانی را بدنبال آورد که فرجام آن سرشت تپش گونه کانی سازی و انباشته های کانی است. پس از کانی سازی نیز،در این سیستم جابجایی هایی در مقیاس چند متر و حتی 20-25 متر پدیدآمده است.

5-1-15-4-دگرسانی
سنگ میزبان کانی سازی کال کافی دچار دگرسانی هایی گوناگون شده است. این دگرسانی ها بیشتر از گونه متاسوماتیک اند. نخستین دگرسانی از گونه پتاسیم متاسوماتیزم است که بطور فلدسپاتی شدن و بیوتیتی شدن جلوگر شده که اساساً در راستای درزه های سنگ،در بخش مرکزی کانسار هویدا شده است(چاه 34، 24، 25، 26) ،فرایند متاسوماتیزم از نوع آرژیلی شدن است که با ظهور کانیهای رسی نمایان می شود و بر روی سنگ اولیه اثر کرده است. سنگ ها د رراستای پیرامون بیشتر زونهای آرژیلی شدن، سیلیسی شدن، آلبیتی شدن و کربناتی شدن را در خود نشان می دهد. پیشرفته ترین دگرسانی گرانیتوئید، که تا پیدایش کوارتزیت های ثانویه به پیش رفته، در بخش جنوب خاوری انباشته ، در جنوب گمانه 22 دیده شده است. آلبیتی شدن و کربناتی شدن شدید مشخصه سنگها در بخش باختری انباشته است.

6-1-15-4-ویژگی های کانی سازی
از نقطه نظر ریخت شناسی و ترکیب کانی شناسی، کال کافی را می توان بدو گروه تقسیم کرد: مس-مولیبدن و پلی متالیک-طلا(سرب، روی و طلا)

1- کانی سازی مس-مولیبدن: این تیپ کانی سازی که دولومیت نخست را دارد در زون همبری جنوبی استوک ورک. با ترکیب سنگ شناسی بیوتیت گرانیت ریزدانه، گرانودیوریت و گرانیت پورفیری که درون گرانیت-گرانوسینیت های متوسط تا درشت دانه بیوتیت-هورنبلنددار، قرار گرفته دیده می شود. کانی سازی در همه سنگهای یاد شده وابسته به گسله های شمالی-جنوبی و خاوری-باختری است. این کانی سازی شبکه ای است متراکم و فشرده از رگچه ها، باروریها و آغشتگی ها درون گرانیتوئیدهای دگرسان، به گفته ای دیگر استوک ورکی کشیده در راستای خاوری باختری بدرازای 1300-1400 متر و پهنایی 700 متر.
2- مرز استوک با مطالعات ژئوفیزیکی معلوم گردیده است. از دیدگاه ریخت شناسی، گمان می رود گنبدی باشد که همبری شمالی آن شیبی تند و بسوی شمال و شیبی ملایم بسوی شمال باختر، در بخشهای باختری و جنوب باختری استوک ورک، داشته باشد. مرز همبری در بخش خاوری تقریباً عمودی است. درون استوک ورک رگچه ها با شیب (56 تا 70) بسوی شمال فراوان دیده می شود. مرزهای زیرین استوک ورک با گمانه زنی بدست نیامده است و همچنین ژرفترین گمانه ها، گمانه شماره 21 (m4/400(، از کانی سازی بیرون نرفته است. ساختمان درون استوک ورک بسیار پیچیده است. این توده توسط گسله های پس از کانی سازی قطع شده و بلوکهایی را پدید آورده است که روند نزدیک به خاوری-ارزیابی شده است از آن میان سه تای آن در زیر همبری افقی و 13 تای دیگر درون توده بوده است. فزون بر این با نمونه برداریهای شیاری، بخش بزرگ برونزدهای استوک ورک و نواحی پیرامون آن بررسی شده است.

انتشار کانی درون توده های بی نظم است. به منظور ارزیابی، زون کانیسازی با عیار آستانه ای (Cut off)02/0% مولیبدن در نظر گرفته شد. در ژرفا بی نظمی دیده می شود. یک زون باطله بر روی توده مشاهده می شود. نمونه برداری از گمانه ها عیاری کم از مس و مولیبدن را نشان می دهد. ولی پراکندگی کانه در سنگ تقریباً یکنواخت است، عیار مولیبدن از چند هزارم درصد تا 1/1% (گمانه 21، فاصله 4/167-169 متری) ،و عیار مس از چند صدم درصد تا 63/1 درصد تغییر می کند. عیار میانگین در ناحیه 26/0 درصد مس و 026/0 درصد مولیبدن محاسبه شده است. نسبت MO/Cu=1/10 در تمام سطوح و ژرفا ثابت نیست.

با استفاده از گامالاگینگ (Gamma logging)، در گمانه های 21، 23، 24 ناهنجاری رادیواکتیویته دیده شد، در آنالیز با کمک پرتوهای مجهول، 6-49*10-4 درصد اورانیوم و 12-21*10-4 درصد توریم دیده شد.

زون اکسیده و شسته شده در این کانسار بخوبی تکوین نیافته است. در بخشهای بالایی، سوای کالکوسیت مقادیری فراوان کانیهای ثانویه مس را می توان دید، حال آنکه بخشهای پائین، تنها، کانیهای اولیه را در خود دارند.

7-1-15-4-ترکیب کانی شناسی و دگرسانی
کانی سازی مس-مولیبدن با پیدایش دگرسانی استوک ورک بر سنگ میزبان بصورت سریسیتی و سیلیسی شدن همراهی می شود.

کانیهای اصلی فلزی استوک ورک را مولیبدنیت، کالکوپیریت، پیریت، و کانیهای درجه دوم را منیتیت هماتیت، بورنیت، مس خاکستری(انترائدریت)، شیلیت، ایلمنیت، اسفالریت، گالن، ارسفوپیریت، پیروتیت، مارکازیت، کانیهای بیسموت و طلا را تشکیل می دهد.

کانیهای زون اکسیده را مالاکیت، کالکوسیت، کولیت، بورنیت، بورشانتیت، کریزوکولا، کوپریت و تنوریت. مس طبیعی، پولیت، و ولفنیت، کالامین ،سروزیت، انگلزیت، ژاروزیت، هیدرواکسید آهن، ئیدرواکسید منگنز، پدید می آورند.

8-1-15-4-ذخیره
کانسار مس-مولیبدن کال کافی با کاربرد همزمان روش های نقشه برداری زمین شناسی 1:5000 سطحی، ترانشه زنی، گمانه زنی، بررسی های ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی و نمونه برداری های گوناگون، ذخیره یابی شده است. در مجموع 16 گمانه بر روی این کانسار زده شده است. سطح کانسار 12/1 کیلومتر مربع در نظر گرفته شده است. در این گسترده با توجه به گمانه هایی که ژرفای آنها از 250 متر بیشتر نبود و هیچگاه از زون کانی سازی افشان بیرون نرفت ذخیره ای برابر 245 میلیون تن با عیار 26/0 درصد مس و 260 گرم در تن مولیبدن محاسبه شد. 

فاکتورهایی مثبت و منفی، که عبارتند از بهره برداری و دنبال کردن پژوهش ها را بر روی این کانسار تشویق یا منبع می کند عبارتند از:
1- کمبود آب صنعتی و آب آشامیدنی در منطقه
2- بودن طلا و دیگر فلزات همراه با کانه مس و مولیبدن
3- نزدیک بودن کانسارنخلک به کال کافی و امکان بهره گیری از نیروهای مادی و معنوی آن، بویژه با نگرش با سود دهی کم کانسار نخلک.
4- وجود اندیس های اورانیم درون توده معدنی.
5- امکان به کارگیری توده های گرانیتی و سینیتی بعنوان سنگ ساختمانی
6- پائین بودن عیار فلزات بویژه مس
7- ملاحظات اشتغال زایی، بدلیل فقیر بودن و طبیعی ناحیه
8- امکان دسترسی به نیروهای کاری با استعداد، با توجه به گذشته درخشان معدن کاری در ناحیه.
9- نادگرسان بودن سنگ و بالا بودن هزینه های خردایش سنگ
10- گمانه ها ادامه کانی سازی را در ژرفای بیشتر از جایی که متوقف شده اند نشان می دهد.

9-1-15-4-فشرده یافته ها
1- انباشته های ناحیه کال کافی شکلی تخم مرغ مانند دارند با گستره 6/0*4/1 کیلومتر مربع وابسته اند به همبری استوک گرانیتوئید بیوتیتی که بدرون گرانیت های هورنبلند، گرانیتوسینیت و سینیت های متعلق به فازنخست نفوذ کرده اند. کانه سازی وابسته است به زونهایی با درزه دار شدگی شدید و خردشدگی هایی که در اثر برخورد گسله های شمالی-جنوبی و خاوری-باختری پدید آمده اند.
2- پیدایش کانسار در گامهایی چند انجامیده است که جابجایی های تکتونیکی را پدید آورده است. در نخستین گامها پس از پیدایش زونهای فلدسپاتی شدن و سیلیسی شدن نخستین، مولیبدنیت بصورت رگه های نازک و آغشتگی های تک کانی در سنگی انباشته شده است که بیشتر، دگرسانی را داشته است. این فاز با انباشتگی کوارتز به همراه کانه های پیریت، مولیبدنیت و کالکوپیریت دنبال شده است.
پس از توقفی، رگه ها و زونهای کانی سازی طلا-پلی متالیک جایگزین شده اند.
3- نخستین بررسی ها نشان می دهد که کال کافی انباشته ای است از مس، مولیبدن از نوع متوسط با ذخیره ای برابر حدود 245 میلیون تن، با عیار 26/0 درصد مس و 026/0 درصد مولیبدن و هم ارزی مولیبدن 064/0 درصد.
4- بخش خاوری کانسار با افزایش ذخیره و کاهش عیار مولیبدن مشخص است. سطح فرسایش کانسار زیاد ژرف نیست. بررسی های ژئوشیمیایی و زمین شناسی نشان می دهد که کانه تا ژرفای 500 متر و حتی بیشتر ادامه می یابد. بررسی های آینده می تواند گویای ذخیره ای بیشتر برای کانسار باشد.
5- فزون بر مس و مولیبدن، کانه در برگیرنده طلاست که می تواند ارزش اقتصادی آنرا بالا برد. سریهای از گسله ها با روند شمالی-جنوبی که نشان دهنده طلای تأخیری برای کانسار است، در توده معدنی مشاهده شده است.
6- آنالیز های جدایش کانه نشان داد که بایک فلوشیت استاندارد می توان به جدایش کانه هاپرداخت، تغلیظ شده های کانه دربرگیرنده طلا ،نقره، روی، سرب اند و چند عنصر کمیاب نیز نظیر اورانیوم، سلنیوم و تلوریوم در آن پیدا شد.
7- کانسار کال کافی را می توان به یک کانسار متوسط با عیار کم مس و مولیبدن دانست. معدن کاری جهانی گویای این است که کانسارهایی از این نوع بهره برداری شده اند. برای پی بردن به ارزش اقتصادی این کانسار، بررسی پیشرفته تر با آنالیز پارامترهای اقتصادی این کانسار الزامی است.
الف-ادامه گمانه زنیها با شبکه ای 200*200 متر، توجه بیشتر باید به نواحی شمالی و باختری معطوف شود که در آن کشف زونهای جدید در ژرفاهای محلی 150*200 متر امکان پذیر است.
ب- برای کنترل گمانه زنی و نمونه برداری حفر یک چاه با دستکهایی در اطراف یکی از چاهها، مثلا ًچاه شماره 224 ضروری است.
ج- برای تخمین و ارزیابی کانی سازی پلی متالیک-طلا انجام یک پژوهش تفصیلی بر روی آن الزامی است. این بررسی باید با تلفیق اطلاعات زمین شناسی، ژئوفیزیکی و گمانه زنی باشد.

2-15-4-نشانه معدنی پیروزی
نشانه معدنی پیروزی، در 20 کیلومتری خاور نخلک، 7/4 کیلومتری جنوب جاده انارک-خور جای دارد. در اینجا یک زون بشدت دگرسانی گرمابی(متاسوماتیک) در ولکانیک ها، که دارای پیریت است و همراه مولیبدن و کانی سازی پلی متالیک، در جریان برداشتهای زمین شناسی 1:20000 در ناحیه کشف شد. سپس این ناحیه با گمانه زنی مورد جستجو قرار گرفت. از ناحیه ای دربرگیرنده سنگهای دگرسان نقشه زمین شناسی 1:5000 تهیه شد. برنامه اکتشافی، دربرگیرنده بررسی های ژئوفیزیکی (منیتومتری و بررسی های الکتریکی) ،برداشت های زمین شناسی، گمانه زنی و نمونه برداری های مغزه، و ژئوشیمی بود.

ا زدیدگاه ژئومورفولوژی، ناحیه مورد بررسی بخشی از یک ناحیه جلگه ای است با تپه های کوتاه که از سوی جنوب خاوری به پای تپه های کوه کشکی می پیوندد. تپه ها با شیب ملایم و از ولکانیک های دگرسان گرمابی و سنگهای نیمه ژرف و نیز سنگهای پیروکلاستیک رسوبی پدید آمده اند.

1-2-15-4-ویژگی های زمین شناسی
ناحیه مورد بررسی بوسیله سنگهای آذرین خروجی و گونه های هم ماگمایی آنها پوشیده شده است. مقادیری کم آهک، ماسه سنگ و گراول، میان لایه هایی را در افق های بالایی سنگهای آذرین خروجی می سازند. در مجموع ناحیه بوسیله سنگهای آتش فشانی و آتش فشانی – رسوبی با سن ائوسن پوشیده شده است.

سنگهای ائوسن از دو واحد پدید آمده اند: واحد زیرین از کنگلومراهای توفی (E1+C) که بقایای کوچک اند از توده ای نیمه ژرف در بخش خاوری ناحیه. این واحد بگونه ای همساز بوسیله واحد بالایی شامل توف، توف-برش و لاواهای تراکی آندزیت پوشیده می شود.

نیمه ژرف ها که بخش خاوری انباشته را می پوشانند ، بصورت توده های ایزومترند با نمادی سینوسی و با زبانه هایی که بسوی سنگ میزبان گسترده شده است. توده نیمه ژرف از تراکی آندزیت پدید آمده که بخش های پائینی آن به دیوریت پورفیری و گرانودیوریت پورفیری تبدیل می شود.

2-2-15-4-دگرسانیها
دگرسانیهای پروپیلیتی شدن، فلدسپاتی شدن، سیلیسی شدن، آرژیلی شدن در سنگهای آتش فشانی پیشرفت کرده است. پروپیلیتی شدن و آرژیلی شدن نخستین و گسترده ترین دگرسانی است که بوسیله روش های ژئوفیزیکی به آسانی قابل ردیابی است. این پدید نخستین گام در دگرسانی ناحیه است که پس از جایگیری سنگهای نیمه ژرف بر ناحیه رخ داده است و در راستای گسله ای با روند NW-NE خویش را نشان می دهد. این فرایند ها فنوکریستال ها را دگرسان می کند و سرانجام در سنگ کانیهای کلریت، کربنات، اکسید آهن و گهگاه نیز اکتینولیت، اپیدوت، کلریت و کربنات پدید می آورد ،پروپیلیتی شدن همه سنگها را در بر می گیرد.

فلدسپاتی شدن بگونه ای محلی در دره ها دیده می شود. بسوی مرکز توده شدت آن افزایش می یابد، بویژه بسوی ژرفا، بموجب یک قاعده کلی اورتوکلازهای گلی رنگ به همراه کوارتز بعد از فلدسپات تکوین می یابد بیوتیت در مجموع پس از هورنبلند پدید می آید.

سیلیسی شدن نیز پدیده ای محلی است و در بخش شمالی دیده می شود. گاه فلدسپاتی شدن با کوارتز همراه است. سیلیسی شدن نیز همانند فلدسپاتی شدن پیش از پیدایش مولیبدنیت رخ داده است.

آرژیلی شدن تأخیری نیز پدیده ای محلی است و با زونهای دوباره فعال شده پروپیلیتی مربوط است. کربناتی شدن ،کربنات های نوزاد همراه با پروپیلیتی شدن و احتمالاً با آرژیلی شدن درناحیه خاوری پیروزی پراکنده و فراوان است. 
3-2-15-4-کانی سازی
ولکانیتهای دگرسان شده متاسوماتیک همراه با کانی سازی سولفوره زونی را می سازند به ابعاد 5/1*5/2 کیلومتر. بجز چند برونزد که در آنها کانی سازی سوپرژن بسیار کم مایه ای در درزه های درون ولکانیت های آرژیلی شده دیده می شود تراکی آندزیت های نیمه ژرف با آهکهای سیلیسی شدن نشانی از کانی سازی سولفوره اساساً به سنگهیا پروپیلیتی شده و آرژیلی شده در همبری زونی میان توده های ولکانیک و نیمه ژرف، وابسته است و معمولاً به زونهای درزه دار شدگی و انشعابی از گسله هایی با روند NS، NW-NE وابسته اند. گسله هایی که کانی را در خود پذیرفته اند. روند NS و شیب 45 تا 60 بسوی باختر دارند. بر پایه ترکیب کانی، کانی سازی به دو نوع مولیبدن و چند فلزی بخش شدنی است که هر دو با پیریتی شدن شدید همراهند.

کانی سازی مولیبدن درون مغزه های گمانه، در ولکانیک های دگرسان وسنگ آهک پیدا شده است. مولیبدن تک کانیهایی را در شبکه های با قطر 3 تا 5 میلی متر، باروریها، رگه ای موئین و قشرها و پوسته هایی را در سنگهای ولکانیک بشدت درزه دار آرژیلی شده و فلدسپایت شده پدید می آورد. در نمونه های دستی مولیبدن در سنگی خاکستری، فشرده و متراکم و شکسته همراه با پیریت بسیار متراکم ریزدانه، خودنمایی می کند. در مقاطع صیقلی پیریت، گالن و اسفالریت همراه با رگه های کوارتز دیده می شود. در مجموع عیار مولیبدن پائین است و از 002/0% بیشتر نیست. بندرت فواصلی در گمانه با عیار 02/0 تا 005/0 درصد دیده می شود. زونهای با عیار بالای مولیبدن در گمانه های 45 و 47 دیده شده است.

4-2-15-4-فشرده
کانسار پیروزی در زونی گسترده از سنگهای نیمه ژرف دگرسان شده متاسوماتیک ائوسن، در همبری توده های نیمه ژرف تراکی آندزیت جای دارد.

کانه پیریت به سنگهای ولکانیک آرژیلی و آتش فشانی-رسوبی وابستگی دارد و بوسیله سیستمی از گسله های NS و NE-NW کنترل می شود.

دو گونه کانی سازی دیده می شود، مولیبدن و پلی متال، گمانه ها تنها فواصلی کوتاه از کانی سازی را قطع می کند. بر روی هم ،کانی سازی با عیار پائین از مولیبدن 002/0 تا 006/0 درصد، سرب 9/1-52/0% مس تا 25/0% و طلا تا 2/0 گرم در تن مشخص می شود.

بررسیهای گوناگون زمین شناسی، گمانه زنی، ژئوفیزیکی و ژئوشیمیایی نشانه می دهد که درون زون دگرسانی متاسوماتیک کانی سازی اقتصادی وجود ندارد. در عین حال بودن یک زون کانی سازی افشان مولیبدن درون سنگهای ولکانیک ائوسن باید انگیزه ای برای پژوهش باشد.

3-15-4-مس در ناحیه چاه خربزه
در این ناحیه 18 نشانه معدنی مس دیده شده است که آنرا می توان به سه گروه تقسیم کرد.

گروه نخستین، در شمال این ناحیهف به گسله ای با روند تقریباً خاوری-باختری ارتباط دارد و درون شیست های درختک پدید آمده است. زونهای لیمونیتی شده در شیست ها در راستای گسله ها دیده می شود. در سه نقطه جدا این زونها دربرگیرنده باروریها و آغشتگی های کانیهای ثانویه مس اند. زونها شیب عمودی دارند. و یا شیب تند 80 درجه بسوی شمال. کشیدگی نقاط کانیدار از 2 تا 10 متر و ستبرای آنها 5/0 تا 1 متر است. بر پایه آنالیزهای شیمیایی از چهار نمونه شیاری، عیار مس به 34/0% می رسد.

گروه دوم بوسیله 9 نشانه مس در ناحیه شیست های چاه گربه مشخص می شود که به همبری گسله ی مرمرها و شیست ها و نیز به گسله های مورب در همان سنگها ارتباط دارد. کانی سازی با قشرها و پوسته های کانی و شبکه های کانی سازی ثانویه مس و زونها در خردشدگی مرمرها در همبریشان با شیستها دیده می شود.

پرمایه ترین کانی سازی از این گونه در 500 متری شمال باختری چاه خربزه در کانسار چاه میله جای دارد. دو تونل در آنجا دیده می شود که زون کانه داری را نمایان می سازد که وابسته به گسله های است با شیب 70 درجه بسوی شمال باختر و انشعاب های گسلی فروافتاده آن که ساختمان کنترل کننده کانی را در چاه میله نمایان می سازد. گسله فروافتاده شیبی برابر 80درجه بسوی شمال خاور دارد. کانی سازی در زون برشی شده مرمر پدید آمده است و از کانیهای ثانویه مس فراهم آمده است که بصورت پوسته، پوشش و پاکت هایند. گسترش کانی سازی تا 5 متر است. آنالیز دو نمونه شیاری عیار مس را 45/0% و عیار سرب را 61/0% نشان داد. مقدار نقره در یک نمونه 2/27 گرم بود. گروه سوم شامل 6 نشانه معدنی، که 5 تای آنها در بخش مرکزی اند و یکی در بخش جنوبی ناحیه. اینها در شکستگی هایی بازیک اولترابازیک و در همبریشان با شیست ها رخ داده اند. کانی سازی بوسیله پوسته ها، بگونه ای کمتر بوسیله پاکت های کانیهای ثانویه برونزد دارند. ستبرای بخش کانی سازی شده از 2/0 تا 8 متر تغییر می کند، و گسترش آن از یک تا 15 متر. آنالیز شیمیائی 15نمونه شیاری، مس را در یکی دو مورد تا 35/1% نشان می دهد. این گروه کانه بوسیله هاله های ژئوشیمیایی چند عنصری سرب، روی،نقره مشخص اندعیار هاله اصلی چنین است: سرب چند صدم درصد روی تا 3/0%.

خاستگاه همه این رگه ها را به تکاپوهای گرمابی نسبت داده اند. عیار آنها ناچیز و ذخیره شان کم است، و بنابراین بدور از هرگونه ارزش اقتصادی اند.

پنج کانسار از نوع پلی متالیک در ناحیه عبارتند از:
1- چاه خربزه
2- چاه میله
3- چاه گربه
4- پتیار باختری
5- معلی

سنگ فراگیر این پنج کانسار بگونه ای فراگیر، شیست های پروتروزوئیک بالایی از متامورفی کهای انارک است که به سه واحد و زیرواحد بخش شده اند. متامورفیت ها بوسیله سنگهای کربناتی خشکی زاد و نهشته های الیگومیوسن و ملاس های پلیوسن پوشیده شده اند. در بخش مرکزی و جنوبی ناحیه توده های سرپانتینی شده بدرون شیست های پروتروزویک بطور مکانیکی رانده شده اند. ناحیه چاه خربزه – پتیار بوسیله کانی سازی سرب روی و مس معرفی شده است. در بخش جنوبیش کانیهای آنتی موان و نیکل نیز دیده می شوند (کانسار پتیار)، سنگ فراگیر و میزبان برای کانی سازی سرب، روی و مس(به جز کانسار چاه خربزه) دگرگونه های پروتروزوئیک بالایی است. گسله های فروافتاده تقریباً خاوری-باختری و گسله های فروافتاده (قیچی)، ساختمان های کنترل کننده و تغذیه کننده کانی سازیند. توده های کانی معمولاً در همبری میکاشیست ها و مرمرها و یا کمتر سرپانتینت هاست. کانی آنتیموان در جنوب ناحیه وابسته به گسله های فروافتاده با راستای شمال باختری است. کانه نیکل از نقطه نظر فضایی، به سرپانتینت ها وابسته است. بررسی کانه سازی های چاه گربه، چاه میله ،چاه خربزه، معلی پتیار با ویژگی های چند فلزی نشان می دهد که این کانی سازیها خاستگاه گرمابی دارند. این نواحی با ابعادی کوچک، با ناهماهنگی در بخش کانی، مشخصند. بخشهای پرماهی کانسنگ بهره برداری شده است. این ملاحظات، امکان اقتصادی بودن این کانسارها را نفی می کند. همه تظاهرات کانی سازی به تکاپوهای گرمابی وابستگی دارد. با وجود آن که این جای جای این کانسارها جای آثار پرمایه از مس دارند ولی بدلیل اندازه های کوچکشان امیدبخش نیستند.

www.gsi.ir/General/Lang_fa/Page_29/Start_0/GroupId_00/TypeId_5/DataId_1930/PageLimit_3/Action_Pn4/ WebsiteId_3/نمايش.اطلاعات.شرح.کامل.،.صفحه.html

زمين شناسى اقتصادى
عنوان کتاب : کانسار مس در ایران
نويسنده : ناصرخوئی- منصورقربانی- پیمان تاجبخش
تاريخ نشر : اسفند 1378
عنوان فصل : فصل چهارم- کانسارها و نشانه های معدنی مس در ارومیه-دختر مرکزی(انارک، یزد،اصفهان)
عنوان زير فصل : 15-4-کانسار ها و نشانه های مس در ناحیه انارک