انارک نیوز - امروز صبح جمعه 25 خرداد ماه 1397 نماز عید فطر با حضور پر شور مردم شریف و خداجوی انارک پس از 29 روز شرکت در مهمانی پروردگار و روزه داری و افطاری دادن به روزه داران و ضعفا در صحن امامزاده انارک به امامت حجت الاسلام حاج آقا سیدی برگزار شد. (کانون فرهنگی و هنری ولایت مسجد جامع شهر انارک)
تبعید آیتالله سید مرتضی پسندیده به انارک
انتخابی دیگر از کتاب «الف لام خمینی» / تیراندازی در خانه آقای گلپایگانی/ اعلامیه شدیداللحن برای تکلیف وعاظ در ماه مبارک رمضان
به گزارش ذاکرنیوز، کتاب «الف لام خمینی» اثر هدایتالله بهبودی که انتشارات موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی آن را منتشر کرده و برای نخستین بار در سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران به دست علاقهمندان رسید، اثری روان و خوشخوان از کودکی بنیانگذار جمهوری اسلامی تا چند ماه پس از انقلاب اسلامی است... نگران برادر:
امام خمینی پس از تبعید برادرش، آیتالله سید مرتضی پسندیده به انارک، همواره پی جوی حالوروز او بود. نگران بود، مبادا کهولت و پیری، او را در تبعیدگاه از پای درآورد. می دانست که برادر پا به سن گذاشتهاش بهتنهایی نمیتواند از پس کارهای روزمرهاش برآید.در نامهنگاری با نزدیکان خواست که خبر سلامت برادر را به او برسانند؛ فردی را برای کمکحال او از قم به انارک بفرستند و یا از آقای محمد صدوقی خواسته شود ملازمی برای او تعیین کند. «فوقالعاده نگران هستم. لازم است یک خادم پیش ایشان باشد... من منتظرم که شما به من سلامت ایشان و رفاه ایشان را اطلاع دهید. موکول نکنید به دیگران. خودتان مستقیماً دخالت کنید. اینجانب را از اضطراب و ناراحتی بیرون بیاورید و اگر ایشان کسالت دارند، طیب از هر جا ممکن است ببرید و مرا مطلع کنید.» میتوان باور کرد که دستگاه امنیتی هم از جانبی دیگر دلواپس بود؛ اگر اتفاقی برای این پیرمرد 84 ساله بیفتد، برادر همو که پس از مرگ پسرش، نظم شاهنشاهی ایران به هم ریخت، آشفتگیهای سیاسی اجتماعی پسین چگونه باید رفع و رجوع گردد؟ کمتر از بیست روز پس از صدور حکم تبعید، محل اقامت اجباری آقای پسندیده از انارک اصفهان به داران اصفهان تغییر داده شد؛ از کویر به کوهستان. نخستین ماه تابستان 1357ش به نیمه نرسیده بود که هیأت حاکمه تصمیم گرفت حکم تبعید را از سر آقای پسندیده برداشته، او را به زادگاهش، خمین، بفرستد؛ همانجا تحت نظر باشد و از آن منطقه بیرون نرود...
... سیاست سازش: در پی تبعید آیتالله سید مرتضی پسندیده از قم، خبرهایی به ساواک رسید که نشان میداد سازوکار دستگاه مالی امام خمینی، نه روی زمین، بلکه پنهانی و در زیرزمین ادامه پیدا خواهد کرد. از دیگر سو خبر داده شد که این بار نه یک نفر، بلکه کسانی نقش وکالت را در گرفتن و پیش و بخش وجوهات شرعی به عهده خواهند گرفت. اینها خبرهای خوبی برای دستگاه امنیتی از این مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور، با یک نفر شناخته شده روبرو بودند. مراقبت از او و جمعآوری اطلاعات، بسیار سادهتر از کسانی بود که زین پس، پنهانی امور مالی آیتالله خمینی را به عهده میگرفتند. از دیگر سو پس از بخشوده شدن حکم تبعید آقای پسندیده، و اقامت در زادگاهش، خمین، خبر داده شد که مردم وجوهات را به خمین برده، تحویل پسندیده میدهند و رسید میگیرند.
این روند در دوره کوتاه مدت تبعید او نیز وجود داشت.
آن روزها راه انارک و رادان، که تا آن وقت از خلوتترین و کم گذرترین راهها بود، شلوغ و پر رفتوآمد شده بود. آقای پسندیده تعهد داده بود که «به منزل خمینی رفتوآمد نداشته، به امور وی مداخله ننماید.» اما گفته بود که من نمیتوانم از دریافت وجوهات شرعی و سهم امام خودداری کنم. «من از جانب خمینی مجاز به دریافت اینگونه وجوه هستم، لذا شرعاً نمیتوانم قبول نکنم و از سایر آیات همچنین اجازهای دارم و برای آنان هم پول جمعآوری میکنم.»
(کد خبر ۵۰۴۱۴۷انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۵:۴۴)
تبعیدی به انارک، حجت الاسلام اکبر حمید زاده درگذشت
(نوانديش /
هردم از این باغ بری میرسد (9)
انارک نیوز - از تیرماه 1390 به بعد زمان به سرعت به زیان کارخانه آجر آژند می گذشت. با توجه به آماده بودن سوله های صنعتی، سالن تولید با امکان نصب جراثقال سقفی و انبارها، فونداسیون های ماشین آلات و سیلوها، سالن برق، ساختمان اداری و مسکونی، بیش از صد و سی هزار خشت آماده برای ساخت کوره، معدن خاک رس و پیش پرداخت خرید ماشین آلات هر روز دیرتر شروع به کار کردنش زیان به حساب می آمد.
زمان انجام این پروژه از شروع تا پایانش سه سال در نظر گرفته شده بود و به همین دلیل جزو کارخانه های زود بازده بود. بوروکراسی اداری برای دادن مجوزهای دولتی توجهی به زمان انجام آن نداشت. هرچند وقتی موضوع طولانی شدن زمان ساخت را پیش کشید و از آن برای فسخ قرارداد اجاره زمین استفاده کرد به هیچوجه مسئله تعهد تأمین مطمئن آب آنرا که بر عهده اداره آب بود را نپذیرفت . کارآفرین در انارک با مردم سرتاپا امیدوار تنها بود.
بهره برداری از این کارخانه می توانست باعث اشتغال مستقیم حداقل چهل نفر و بطور غیرمستقیم همین تعداد نفر و با در نظر گرفتن هر خانوار چهار نفر، بهره مند شدن حداقل سیصد نفر از قشر کم درآمد گردد.
از سرمایه گذاری مردم انارک هم شش ماه می گذشت و اگر وام را می دادند با توجه به پیش پرداخت خرید ماشین آلات که انجام شده و موعد تحویل آنها فرا رسیده بود در مدت سه ماه نصب و همزمان ساخت کوره شروع می شد. یک ماه پس از آن تست و راه اندازی بود.
اواخر بهار سال 91 ادامه پروژه با توجه به گرانی و تورم غیراقتصادی شد و بنظر می رسید عاجزانه با دست خالی بی نتیجه بر درب بسته می کوبیم و اراده ای جدی جمعی برای کم کردن معضل بیکاری با رفع محرومیت از این منطقه نیست. انارک همچنان محروم باقی می ماند.
دی ماه 91 پس از چهار سال و نیم از شروع آن بر هیچیک از ما پوشیده نبود که نه از آب خبری هست و نه از وام. پروژه کارخانه آجر آژند انارک با شکست کامل همراه شده بود و تنها راه تغییر پروژه بود تا حداقل قسمتی از سرمایه جان سالم به در برد.
شرکت نیز بیشترین فعالیتش را برای برداشتن موانع کرده بود اما راه به جایی نبرد. از مردم پوزش خواست هر چند از مدتها قبل شروع به پس دادن اصل سرمایه پرداختی مردمی کرده بود که با هزاران امید آنرا جهت ایجاد کار برای جوانانشان و تشکیل خانواده آنان داده بودند. با آرزوهای برباد رفته چه می شد کرد؟
خرداد ماه سال 93 شرکت در اطلاعیه شماره 5 خود اعلام کرد که نمی تواند بیش از این زیان حاصل از سرمایه گزاری بی نتیجه در پروژه انارک را تحمل نماید.
جهاد کشاورزی هم کوتاه نمی آمد و بدون توجه به خشکسالی درازمدت، نبود آب در انارک و تأکید مسئولین بر انجام پروژه های کم نیاز به آب همچنان بر تکمیل کارخانه آجر پر نیاز به آب پافشاری و تهدید می کرد!
من ماندم و مردم.
هردم از این باغ بری میرسد (8)
انارک نیوز - در تابستان سال 1390 برای تکمیل ساخت کارخانه آجر آژند انارک با دو چالش روبرو بودیم آب و کمبود سرمایه.
آب در بوق و کرنا بود که با لوله کشی به انارک می رسد و تسهیلات بانکی هم برای منطقه محروم به سادگی پرداخت می شود. رئیس سابق بانک ملی انارک که نائینی بود و خیلی نزد انارکی ها مورد احترام بود نیز در مرکز بانک ملی مرکز استان فرد با نفوذی بود.
آب مورد نیاز به میزان 12000 متر مکعب در سال بود. بدون نامه تأمین مطمئن آب در سال 1389 امکان دریافت زمین نبود. شرکت آبفای منطقه نایین با عنایت به اجرای خط انتقال آبرسانی به شهر انارک آنرا تا پایان سال 89 امکان پذیر دانست. اما سال 1390 هم تمام شد و خبری از آن نبود.
دومین چالش نیز کمبود سرمایه برای این پروژه بود. اواخر سال 90 برای اخد تسهیلات سرمایه ثابت از محل سهمیه باقیمانده سالهای 1384 تا 88 بنگاههای کوچک اقتصادی زودبازده و کارآفرین به بانک ملی معرفی شدیم که یکی از معاونان آن آقای مطهری نائینی رئیس قدیمی بانک ملی انارک بود که در ابتدا برخورد خوبی هم داشت. آقای عباس ایرانپور هم ملاقاتی با ایشان داشت. سپس ایشان معاون تسهیلاتی بانک شد اما پس از یک سال رفت و آمد نصیبمان فقط کفش پاره بود و بدتر اینکه قیمت ارز نیز تقریباً دو برابر شد.
در دی ماه 1391 دست به دامان نماینده محترم آقای سید حمیدرضا طباطبایی نائینی هم شدیم که نهایت تلاش خود را کردند. اما نتیجه همه این تلاشها هزینه، تلف شدن زمان و بوروکراسی اداری بود.
و این چنین بود که میانه تابستان 92 دست از پا درازتر دریافتیم دولت نه آب را تأمین می نماید و نه تسهیلات کم بازده را.
شروع پروژه میانه بهار 87 بود و اینک پس از بیش از پنج سال گذشت زمان به شدت مقروض و آبی هم در کار نبود. افزون بر آن گوش سازمان جهاد کشاورزی هم بدهکار این منطق نبود که بدون آب نمی توان اجرای پروژه را ادامه داد و خواهان اجرای کامل طرح تا اوایل پاییز 1393 بود.
همچنین تعهدی می خواست که در صورت تمام نشدن طرح تا اوایل پاییز 1393 دیگر هیچ ادعایی نسبت به اعیانی طرح نداشته باشم و حق هرگونه اعتراضی را از خود سلب و ساقط نمایم.
خلاصه اش اینکه آنها در تأمین آب بدعهدی کردند و من بایستی تاوانش را می دادم.
چه کنم چه نکنم که خودکرده را تدبیر نیست. با دلو دیگری به چاه رفتم و اینک در قعر چاه بودم. برای نجات سرمایه به این در و آن در زدم تا شاید قسمتی از سرمایه را با تغییر طرح نجات دهم که این خان را هم در ادامه خواهم آورد!