در طول تاریخ زن را همیشه موجودی ضعیف متصور بودهایم و غفلت کردهایم که فرزندان همیشه در کانون خانواده بیش از هر کس از مادر درس میآموزند. زن به جهت محبت و عشق ذاتی که از آن برخوردار است بدون تردید بیش از سایر اعضای خانواده قادر به تأثیرگذاری فکری و روانی بر افراد است. هر چقدر مادران قوی و جسورتر، فرزندان نیز در جامعه حضور موفقتری داشتهاند.
شاید زنان در کسب شهرت و بالا رفتن از پلههای ترقی همچون مردان خوش آوازه نباشند اما زندگی بیشتر مردان موفق در پرتو یک مادر، خواهر و یا زن جسور و خوشفکر پایدار شده است. عشق زنانه معجزه میکند برای تشویق و ترغیب و ایجاد اعتماد به نفس در مردان و ما مردان هر چقدر هم قدرتمند و توانا بسیار نیازمند تائید و حمایت یک زن هستیم.
در این چند سال اخیر به شدت شاهد رشد جسارت در زنان ایرانی هستیم؛ حضور مؤثر در پستهای اجرایی و مسئولیتهای سازمانی، موفقیت در کرسیهای علمی و دانشگاهی خودباوری را در زنان ایرانی افزایش داده است.
بسیاری از زنان ایرانی با آنکه همچنان خانهدار هستند اما در تغییر سبک زندگی عملکرد بهتری نسبت به مردان داشتهاند و آرام آرام جسارت خود را برای بر عهده گرفتن مسئولیتهای جدید بهبود بخشیدهاند.
دختران دهه 70 نیز در دورانی طلایی که فرزند سالاری مرسوم شده است با روحیاتی متفاوت از دهه شصتیهای سردرگم و آشفته زندگی را برای خود ترسیم کردهاند. دیگر ریسک بخش جداییناپذیر دختران امروز ایران است و به آسانی حجاب از سر بر میدارند و حتی از صحنه پیش از خودکشی خود فیلمبرداری میکنند.
زن بدون تردید محور تحولات فرهنگی و اجتماعی در هر کشوری است و از این رو سیاستگذاری و سرمایهگذاری مدیران رسانهای در تمام دنیا بیش از هر چیز بر جنسیت زن تمرکز دارد. حضور و نفوذ سلیبریتی های زن در جهان نزد افکار عمومی بهخوبی گواه این ادعاست که این زنان هستند که تحولات فرهنگی و فکری را رقم میزنند.
مهمترین عامل شکلگیری رویدادهای اخیر در ایران همچون اعتراض به حجاب اجباری در خیابان و مشارکت قابل توجه دختران و زنان ایرانی در پویش نه به حجاب اجباری حکایت از واقعیتی دارد که هنوز هم مسئولان ایرانی آن را باور نکردهاند؛ واقعیت به همین سادگی است زن ایرانی دیگر نمیترسد.
نه رفتارهای توهینآمیز مأموران امر به معروف و نهی از منکر و نه برخورد فیزیکی مأموران سایر ارگانها دیگر برای زن ایرانی اهمیتی ندارد و بیش از آنکه آنها را خانهنشین کند آنها را به خیابان آورده است.
زن ایرانی دیگر حق خود را در خانه جستجو نمیکند؛ زن ایرانی اکنون در جستجوی سهم خود از خیابان، پارک، سینما و محیط کار است. مسئولان باور کنند یا نه این جسارت را خودشان برای زن ایرانی خلق کردهاند.
اجبار هرگز در طول تاریخ پایان خوشی برای هیچ سلسله و نظامی نداشته است. اجبار یعنی زور یعنی ظلم یعنی بیعدالتی و زن ایرانی دیگر ترسی ندارد از آسیبها چرا که قرنها او را خانهنشین کردهایم و رفت و آمدش را به چالش کشیدهایم و ذره ذره روح زخمی او غرورش را تقویت کرده است.
این دختران را زنانی مسلمان و زخم خورده تربیت کردهاند و اکنون باور دارند که باید نه تنها حق خود بلکه حق مادران خود را نیز امروز بگیرند. دیگر بیحجابی برای زن ایرانی گناه نیست ما کاری با او کردهایم که بیحجابی را حق خود میداند و حجاب را یک ظلم آشکار.
این پایان یک اجبار و زورگویی آشکار است؛ نه رضاخان با زور توانست حجاب از سر زن ایرانی بر دارد و نه در این چهار دهه به زور توانستیم حجاب بر سرش کنیم. زن پیش از زنانگی انسان است و اکنون این انسان برای نه به حجاب اجباری نه بلکه برای نه به زورگویی و ظلم ترسش را کنار گذاشته است.
(سینا ایرانپور انارکی / جمعه 17 فروردین 1397)