آرمان ملي – مطهره شفيعي: اين روزها تصميمات قوهقضائيه مبني بر صدور حکم اعدام تعدادي از بازداشتيهاي اعتراضات اخير سبب واکنشهايي در جامعه شده است. از سوي ديگر ذکر اتهام محاربه محل چالش ميان علماست. با اين همه قوهقضائيه احکامي را صادر کرده که اجرا ميشود وغيرقابل کتمان نيست. اما موضوعي که ديروز سبب انتقادات زيادي شد به اظهارات مصطفي ميرسليم، نماينده تهران و عضو موتلفه مربوط است. در حالي که بسياري از صاحبنظران و کارشناسان تاکيد بر تعويق اجراي حکم اعدام دارند، او که چند ماه پيش با چهره گرفته و پريشان از بازداشت پسرش به جرم ارتباط با منافقان صحبت ميکرد، ديروز در پاسخ به اظهارات برخي مبني بر فاصله کوتاه دستگيري تا اعدام عاملان ناآراميها تصريح کرد: «خير به اين صورت نيست. بهنظر بنده فاصله بين دستگيري عوامل ناآراميها تا اعدام آنها بسيار زياد است و بايد در فاصله 5 يا 10 روز بعد از دستگيري اعدام شوند، منتها قوهقضائيه روال خودش را دارد» اين اظهارات با واکنشهاي مواجه شد چنانکه يکي از سايتها خطاب به ميرسليم نوشت: «نيمههاي آبان بود که خبر آمد 227 نفر از نمايندگان در بيانيهاي، با محارب خواندن معترضان در ايران، از قوهقضائيه خواستند حکم قصاص (اعدام) را در مورد آنان اجرا کند. ساعتي بعد، خبر تکذيب شد. امروز هم سخنان عجيب آقاي ميرسليم را ميشنويم. اظهارات ناپخته اين چنيني، دستآويزي براي جريانهاي ايرانستيز در خارج از ايران است تا زمينه افزايش تحريم، محاصره اقتصادي براي کشور را فراهم کنند و بهعبارتي تخصصشان در پروندهسازي است. لازم است تبعات بينالمللي اظهارات اين چنيني براي امثال ميرسليم تبيين و تشريح شود.» ظلم به پسر ميرسليم ؟ از سوي ديگر برخي پس از اطلاع از اظهارات روزگذشته ميرسليم به ياد پرونده پسر او افتادند. پرونده «مهدي ميرسليم» بدون سرو صدا رسيدگي شد و پدرش اصرار بر گولخوردن پسر داشت؛ اما براي مهديهاي ديگر طلب اعدام دارد. روايت پدر از آنچه مهدي کرد جالب است: «منافقان با شناسايي و سوءاستفاده از نقطه ضعف مهدي او را شکار کرده و به دام انداخته و سعي کردند از او اطلاعاتي بهدست بياورند که البته چون او فاقد هرگونه اطلاعات طبقهبندي شده بوده، موفقيتي جز بهدام انداختن او بهدست نياوردند. فرزندم بسيار عاطفي و سادهلوح و سست اراده است؛ اين ضعف موجب ناتواني در تامين وضعيت معيشتي او شده و منافقان نيز با استفاده از همين موارد توانستند او را جذب کنند و به انحراف بکشانند و مأموران امنيتي نيز گمان کرده بودند که او عنصر اثرگذاري است.» آيا مهدي به صرف ادعاي پدر مبني بر ساده لوح بودن لايق ترحم و ديگراني که آقاي ميرسليم از وضعيت آنها بيخبر است، لايق اعدام هستند؟ ميرسليم پس از زنداني شدن پسرش در نامه به رئيس قوه قضائيه نوشت: «برايم محرز شد که از طرف همبنديهايش ظلمي رخ داده، در نامهاي از رئيس قوه قضائيه سوال کردم که آيا منظور از 5 سال حبس، زندان توأم با تحقير و توهين و اخاذي است؟ ايشان هم بزرگواري کردند و جواب دادند.» اما اکنون ميرسليم بايد پاسخ دهد که آيا اظهارات او درباره اعدام زودهنگام بازداشتيها کمتر از توهين و تحقير به پسرش بوده؟ اظهارات ميرسليم آن اندازه ناپخته بود که «فرارو» نوشت: «گويا ميرسليم فراموش کرده يک سوزن به خود بزند و يک جوالدوز به ديگران! انگار او چنان غرق در فضاي ناآراميها کشور شده که سريعتر از هر دادرسي قانوني خواهان اعدام ديگران است، اما فرزند خودش تنها گول خورده؛ همين منافقان گولاش زدهاند! ميرسليم خطاب به فرزنداش گفته بود از ديدگاه من، زندان، مجازات مناسبي براي فردي با اين شرايط ضعيف نيست، اما ظاهرا براي فرزند ديگران ماجرا 180 درجه متفاوت است! ميرسليم به فکر اشتغالزايي باشد (1401/09/24)