منو

05
سه شنبه, آگوست
ایران تو بمان Tehran
۱۶:۴۱

پیش از این همه سکوت می‌کردند و منکر می‌شدند اما حالا می‌شود از مشکل حرف زد: رفت و آمد بعضی مردان مجرد عراقی به خانه مسافرهای مشهد بیشتر شده، آنها که با زنان ایرانی همراهشان راه ورود به هتل‌ها را بسته می‌بینند راهی بیش از ٦هزار خانه مسافر غیرمجاز این شهر زیارتی می‌شوند. 
آفتاب‌‌نیوز : از دی ماه پارسال اروپایی‌ها کمتر به ایران سفر می‌کنند و در عوض با کاهش ارزش ریال، سفر عراقی‌ها به کشور ۹۰ درصد بیشتر از قبل شده است. این آمد و شدها اگرچه باعث رونق اقتصادی شده اما در خوزستان و خراسان رضوی، حاشیه‌هایی به همراه داشته است. از شایع‌شدن ازدواج موقت گردشگران عراقی با زنان ایرانی البته آماری در دست نیست و نمی‌توان تمام گردشگران را به یک چشم دید اما فعالان حوزه گردشگری می‌گویند اگرچه این مسأله همه‌گیر نبوده و جزئی است اما نمی‌توان انکارش کرد و باید پی راه حل بود.
به گزارش آفتاب‎نیوز؛ روزنامه شهروند نوشت: پیش‌تر محمدمحب خدایی، معاون گردشگری کشور به رشد سفر در چند ماه اخیر تحت تاثیر کاهش ارزش ریال، این طور اشاره کرده بود: «ورود گردشگر از عراق ۹۰ درصد رشد داشته و سفر آذربایجانی‌ها به ایران هم ۷۰ درصد بیشتر شده است. افغان‌ها نیز ۴۰ درصد بیشتر به ایران سفر کرده‌اند، این رشد در سه حوزه زیارت، سلامت و تجارت بوده است.» اما اینها تمام اهدافی نیست که مسافران عراقی را به ایران می‌کشاند. گردشگری ایران اگر چه همیشه به واسطه میراث فرهنگی غنی و همچنین اماکن مهم زیارتی مطرح بوده اما حالا ابعاد تازه‌ای از تخلفات، این صنعت را به حاشیه کشانده است.
قدم برداشتن در مسیر توسعه گردشگری از ابتدا از وعده‌های دولت بود و برای همین هدف بود که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بیش از همه به گردشگری پرداخت تا جایی که حتی از میراث فرهنگی دور شد. با وجود گشایش‌هایی در تحریم‌های پیشین اگرچه راه ورود گردشگران اروپایی به ایران هموار شده بود اما با تغییراتی که در وضع اقتصاد کشور پدید آمده و جریان تازه تحریم‌ها، این مسیر بار دیگر سد شده است. کاهش ارزش ریال، کلاف گردشگری کشور را در هم گره داده و حاشیه، سد راه این صنعت شده است. تا چند وقت پیش اگر شایعه خرید ملک در مشهد و خوزستان در شبکه‌های اجتماعی کلیک می‌خورد، حالا چند وقتی است که جریانی کهنه، دوباره مطرح شده است.
از چند روز پیش بار دیگر نام مشهد در فضای مجازی و در پی آن در جلسات تصمیم‌گیری مسئولان پیچیده است. گزارش‌های فعالان گردشگری نشان می‌دهد که بعضی از زائران عراقی محل اسکانشان را به شرط حضور زنی برای ازدواج موقت انتخاب می‌کنند و با وجود تعداد زیاد خانه مسافرها در سطح شهر، به راحتی راهی این مکان‌های اقامتی غیرمجاز می‌شوند.
این مسأله اگرچه درصد کمی از گردشگران را در بر می‌گیرد اما در آبادان و خرمشهر هم خبرساز شده است. منطقه آزاد اروند که از آذر سال پیش با لغو روادید، میزبان مسافران عراقی شده در ماه‌های گذشته از این حاشیه‌ها دور نبوده و میان پچ‌پچ‌ها می‌توان رد خانه‌های موقت غیرمجازی را گرفت که گاه و بیگاه برای استفاده جنسی از زنان به راه می‌افتد.
نمی‌توانیم انکار کنیم
محمد قانعی، رئیس اتحادیه هتلداران خراسان رضوی حضور مردان مجرد عراقی در خانه مسافرها همراه با زنان ایرانی را تایید می‌کند و می‌گوید: «در شهرهایی مثل مشهد و قم که زائرپذیر هستند، مراوده و مراجعه افراد غیرایرانی به خصوص عرب‌های عراق خیلی بیشتر مشهود است و حالا با مطرح شدن موضوع ازدواج موقت باید بیشتر مراقب باشیم.»
خبرآنلاین چند روز پیش در گزارشی درباره خدمات جنسی به مردان مجرد عراقی نوشته بود: «در حالی که هتل‌های رسمی و معتبر از پذیرش زوج‌هایی با ترکیب مرد خارجی و زن ایرانی (و حتی شرعی) منع شده‌اند، بخشی از زائران خارجی، به‌ویژه عراقی‌ها در منازل شخصی اسکان یافته و در نقاط مختلف شهر پراکنده شده‌اند؛ منازلی (خانه مسافر) که نه مجوز فعالیت دارند و نه بر آنها نظارت می‌شوند. شمار این خانه مسافرها بنا بر اعلام مسئولان دولتی، افزون بر ٥ هزار واحد است و نهادهای صنفی هم تعداد خانه مسافرهای مشهد را حدود ٦ هزار باب می‌دانند.»
قانعی اما می‌گوید نه فقط در مشهد بلکه در تمام کشور زنان و مردانی که همسر قانونی نیستند، در هتل‌ها پذیرفته نمی‌شوند: «در قوانین ما ازدواج زنان ایرانی و اتباع خارجی تابع شرایط و ضوابط خاصی است و تا آن شرایط محقق نشود، این ازدواج شکل نمی‌گیرد. اینجاست که عناوینی مثل صیغه محرمیت مطرح می‌شود که غیرقانونی است. به همین دلیل کسانی که همسر قانونی نیستند، در هتل‌ها پذیرش نمی‌شوند. تا زمانی که این موضوع حل نشود، ازدواج غیرقانونی تلقی می‌شود و این نوع ازدواج هم مشکلات زیادی دارد. در هیچ شهری امکان‌پذیر نیست که مرد غیرایرانی با زن ایرانی که به صورت قانونی زن و شوهر نیستند، در هتل‌ها پذیرفته شوند.»
فروردین امسال در جلسه ستاد خدمات سفر استان خراسان رضوی، تعداد خانه مسافرهای استان بیشتر از ٧٣٠٠ باب عنوان شد که از این تعداد تنها ٦٠٠ مورد توانسته‌اند مجوز دریافت کنند. رئیس اتحادیه هتلداران خراسان رضوی هم پذیرفتن این افراد در خانه مسافرها را منکر نمی‌شود: «علاوه بر اینکه با وجود تعداد فضای اقامتی مختلف، اصلا نیازی به فعالیت خانه مسافرها نیست، پذیرفتن مردان مجرد عراقی در این اماکن به صورت غیرقانونی درحال رخ دادن است. ما به همین دلیل با فعالیت آنها مخالفیم. نتایج این روند برای حیثیت کشور ما خیلی مهم است.»
وقتی صحبت از آمار گردشگران عراقی در مشهد می‌شود، او در تردید برای استفاده از کلمه «خوشبختانه» یا «متاسفانه»، می‌گوید: «در یک ماه اخیر حضور گردشگران خارجی به‌ویژه عراقی‌ها در مشهد بسیار رونق گرفته و این رونق هتل‌ها را به دنبال داشته است. این در حالی است که تا پیش از این همکاران ما داشتند متضرر می‌شدند و با این روند جلوی این ضرر گرفته شد.»
با پایین آمدن ارزش پول ملی، سفر به ایران و خرید در بازارها برای مسافران عراقی، خیلی ارزان تمام می‌شود. به گفته قانعی در حالی‌که نرخ‌ها در ایران افزایش پیدا نکرده، با کاهش ارزش پول ملی تا سه برابر، سفر به ایران برای گردشگران بسیار سودآور است، آنها با خیال راحت خرید می‌کنند و با همان هزینه‌ای که در کشورشان ساندویچ می‌خرند، یک شب در هتل‌های ایران اقامت می‌کنند. با این حال از سود اقتصادی حضور گردشگران برای شهرهای مختلف نمی‌توان گذشت.
نام ایران بد مطرح می‌شود
سه ‌سال پیش از این (١٧ اردیبهشت ٩٤)  گاردین در گزارشی به این مسأله پرداخته و مدعی سکس توریسم در شهر مشهد شده بود. این گزارش که به حضور زوار عراقی در مشهد می‌پرداخت از تن‌فروشی در این شهر گفته بود و البته واکنش‌هایی هم به دنبال داشت. حالا اما رئیس اتحادیه هتلداران خراسان‌رضوی می‌گوید:  «نام ایران میان عراقی‌ها بد مطرح می‌شود، مثل همان نگاهی که خیلی از  ایرانی‌ها به تایلند دارند. این موضوع اگرچه بارها تکذیب شده و سخت از آن صحبت می‌شد اما حالا معتقدیم که باید نسبت به آن حساسیت ایجاد و درباره‌اش صحبت کرد. این مسأله را در جلسات رسمی هم مطرح کرده‌ایم. با این حال متاسفانه نمی‌شود آشکارا با این مشکل برخورد کرد، چراکه مجبوریم سرمایه‌گذاری در بخش گردشگری را فعال نگه داریم. با شرایط فعلی مملکت ما و مشکلاتی که وجود دارد، این حاشیه‌ها هم دور از انتظار نیست. در این‌باره نیازمند تصمیمات جمعی و گروهی هستیم و باید تمام جوانب در نظر گرفته شود. شرایط خاصی است، باید دید کدام تصمیم به نفع کشور است.»
همه را با یک چوب نرانیم
با وجود جوی که علیه گردشگران عراقی به راه افتاده اما ابراهیم پورفرج، رئیس جامعه تورگردانان معتقد است نباید همه را به یک چوب راند، چراکه حاشیه‌سازی، توریست‌ها را از کشور می‌راند. او سفر گردشگران عراقی به آذربایجان‌غربی را مثال می‌زند که «بگوومگوهای بی‌فایده» سبب شد آنها مقصدشان را عوض کنند و برای توریسم سلامت راهی کشورهای دیگری همچون ترکیه شوند.
پورفرج در توضیح بیشتر می‌گوید: «در میان گردشگران عراقی افرادی هستند که همراه خانواده برای مسائل پزشکی وارد ایران می‌شوند و گروهی دیگر برای سیاحت، شهرهای شمالی را هدف قرار می‌دهند. با این حال گفته‌هایی هم وجود دارد که بعضی از آنها برای داشتن بعضی روابط وارد ایران می‌شوند و یکی از شهرهایی که در این زمینه از آن نام ‌برده می‌شد، مشهد است و حالا نام آبادان هم به میان آمده، اما باید این سوال را مطرح کرد که آیا تمام گردشگران به همین مقصود وارد ایران می‌شوند؟ آیا می‌توان چنین قضاوتی داشت که همه ایرانیانی که از ایران خارج می‌شوند تنها صرفا برای داشتن روابط آزاد است؟ چنین قضاوتی مصداق قضاوت در مورد عراقیانی است که وارد ایران می‌شوند. تعداد زیادی از این توریست‌ها برای خرید و سیاحت و بهره بردن از بعضی کالاهای ایرانی و مناطق خوش‌آب‌وهوای ایران است که ایران را مقصد سفر خود قرار می‌دهند، اگرچه این احتمال هم وجود دارد که در میان آنها افرادی برای نیت‌های دیگر وارد ایران شوند، اما نمی‌توان همه آنها را با یک چوب راند.»
رئیس جامعه تورگردانان که معتقد است باید زودتر به دنبال راهکاری درباره این مسأله بود، برای روشن‌شدن مسأله باز هم مثال می‌زند: «آمارها از تخلفات رانندگی در میان شهروندان تهرانی می‌گویند. آمارهایی که می‌گویند بسیاری از تصادفات از همین تخلفات رانندگی نشأت می‌گیرند. با این وجود آیا می‌توان گفت تمام رانندگان تهرانی متخلف‌ هستند؟ واقعیت امر این است که در همه مسائل اجتماعی تخلفات بیش از سایر موارد به چشم می‌آیند، ولی نمی‌توان با اتکا به آنها همه موارد را نادیده گرفت. این متخلفان هستند که دیده می‌شوند و در مورد آنها صحبت می‌شود. بی‌شک تخلفات و تخطی‌هایی هم میان گردشگران وجود دارد که به چشم آمده و دیده شده‌اند که راهکارهای پیشگیری می‌تواند از همین میزان کم آن هم بکاهد، اما نباید بهانه‌ای شود برای منع ورود تمام گردشگران کشور عراق.»
حاشیه‌هایی از درگیری‌ها در آبادان
موضوع حضور عراقی‌ها در آبادان و خرمشهر هم اگرچه با رونق اقتصادی همراه بوده اما برای بعضی شهروندان چندان رضایت‌بخش نیست. آمدن گردشگران علاوه بر سود اقتصادی، گران شدن بسیاری از اجناس و اقلام خوراکی را برای شهروندان آبادان و خرمشهر به دنبال داشته و علاوه بر این حرف‌وحدیث‌های دیگری هم در پی‌اش آمده؛ اخبار و شایعاتی از درگیری میان ایرانی‌ها و مردان عراقی. حاصل این حرف‌وحدیث‌ها هم موجی از نارضایتی میان شهروندان بوده است.
پیش از این مرتضی نعمت‌زاده، معاون فرهنگی، اجتماعی و گردشگری منطقه آزاد اروند درباره تفاوت‌های فرهنگی گردشگران و شهروندان، درگیری‌های پیش آمده و نارضایتی گروهی از مردم گفته بود: «این موضوع (درگیری‌ها) در حوزه گردشگری و اقتصادی مورد توجه ما است، مطالعاتی درباره آن انجام شده و گزارش‌هایی هم تهیه کرده‌ایم. ما نمی‌خواهیم رویداد گردشگری و اقتصادی فقط رویدادی مقطعی باشد، بنابراین طبیعی است که همه دستگاه‌های دست‌اندرکار اجتماعی و امنیتی روی ابعاد مختلف آن تمرکز داشته باشند. رویداد مهمی است که اثرات اجتماعی دارد و باید مراقبش بود و برای توسعه و رفع مشکلاتش تلاش کرد. از طرف دیگر بخشی از مسائلی که مطرح می‌شود ناشی از نگرانی‌هاست. این نگرانی‌ها باعث می‌شود شایعاتی از برخورد میان شهروندان دو کشور مطرح و هر روز بیشتر منتشر شود.»
در روزهای گذشته در برخی گروه‌های مجازی شایع شده بود که یک مرد عراقی در بازار ماهی‌فروشان خرمشهر به قتل رسیده چون به زنان ایرانی توهین کرده است. با انتشار این شایعه اما چهارشنبه‌ای که گذشت، ولی‌الله حیاتی فرماندار ویژه خرمشهر موضوع را از اساس تکذیب کرد. با این همه هنوز بعضی شهروندان معتقدند برداشتن ویزا برای مردان عراقی راه را برای حضور آنها در مناطق آزاد اروند راحت کرده و حضور آنها در شهرهای جنوبی باعث ایجاد مزاحمت برای زنان و دختران ایرانی شده است.
(کد خبر: ۵۴۲۱۳۲ - ۰۴ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۲)

اگر مسئولان نمی‌توانند اقدامی در جلوگیری از تجویز داروی خارجی انجام دهند، حداقل امکان تهیه دارو را به صورت آزاد فراهم کنند 

به گزارش شفاآنلاین، عباسعلی پوربافرانی، در خصوص عملکرد برخی پزشکان در تجویز داروهای خارجی، گفت: تا زمانی که گایدلاینها و راهنماهای بالینی در همه رشته ها ابلاغ نشود، مشکلاتی در میزان تجویز دارو و نوع دارو اعم از ایرانی و خارجی آن وجود دارد؛ لذا تا زمانی که نظارت کامل برنحوه درمان بیمار (Patient)و تجویز منطقی دارو اعمال نشود؛ برخی گرفتاری ها درحوزه دارو وجود دارد.
نماینده مردم نایین درمجلس شورای اسلامی، با اشاره به اینکه بیماران هرنسخه را شفا بخش تلقی کرده و به هرطریقی داروی مورد نظر را تهیه می کنند، افزود: از این رو اشکالات و مشکلاتی درتامین دارو به ویژه اقلام خارجی دارو ایجاد شده و ممکن است برخی داروها دچار کمبود شوند، اما راه حل این مشکل به این صورت است که داروی خارجی اگر شفا بخش نبوده و نمونه داخلی آن وجود دارد؛ از تجویز داروی خارجی باید جلوگیری شود؛ هرچند که درحال حاضر به دلایل مختلفی پزشک رغبتی به تجویز داروی داخلی ندارد. 
وی با بیان اینکه به هیچ عنوان از داروی داخلی بی کیفیت حمایت نمیشود، تصریح کرد: باید داروی مورد استفاده مردم  از اثربخشی و کیفیت لازم برخوردار باشد، بنابراین نظارت بر تجویز ودرمان، همچنین ابلاغ گایدلاینها میتواند به رفع مشکلات موجود در تجویز دارو کمک کند؛ متاسفانه درحال حاضر برخی پزشکان نسخه‌ای را به دست بیمار داده و تاکید بر تامین داروی مورد نظر در نسخه دارند، لذا در این شرایط سازمان غذا و دارو باید پزشک را در عدم تجویز داروی خارجی به دلیل وجود نوع داخلی آن توجیه کند؛ یا اگر مسئولان نمی‌توانند اقدامی درجلوگیری از تجویز داروی خارجی انجام دهند، حداقل می‌توان امکان تهیه دارو را به صورت آزاد فراهم کند.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان(Treatment) مجلس، با تاکید بر اینکه تامین برخی داروهای خارجی بدون مشابه داخلی به طورحتم باید با ارز دولتی انجام شود، گفت:  تجویز منطقی دارو یعنی درمیزان تجویزدارو هم باید تغییراتی ایجاد شود، با گایدلاین است که مشخص می شود برای یک بیماری خاص چه میزان دارو مورد نیاز بوده و چرا برخی پزشکان میزان متفاوتی از دارو را تجویز می کنند؛ بنابراین این مسئله ناشی از نبود نظارت کافی و گایدلاینها است.
(کد خبر: ۲۰۶۵۱۸ - تاریخ انتشار: ۰۹:۲۰ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۷)

محمدسعید احدیان مدیر مسئول روزنامه خراسان در صفحه شخصی خود در توییتر درباره هدر دادن میلیون ها یورو ارز کشور و بی توجهی نمایندگان مجلس نوشت: یک نفر جایی پلاکاردی را در دست گرفت آقای مطهری دوباره دست به بیانیه شد و خواستار ورود دستگاه های امنیتی شد. میلیون ها یورو از کشور را دادند رفت. ایشان برای ظاهرسازی هم که شده، برای ورود دستگاه های امنیتی جمله ای نگفت.بیچاره مردم که این ها وکیل شان هستند. 
(پایگاه خبری حامیان ولایت - کد خبر: 103489 - 28/مرداد/1397 - 15:15)


پنجشنبه هفته گذشته تجمعی با عنوان «روحانیت همدرد مردم» و به همت طلاب و اساتید حوزه علمیه قم برگزار شد که البته برخی اتفاقات حاشیه ای در آن باعث شد تا متن این تجمع نادیده گرفته شود و رسانه های اصلاح طلب و ضد انقلاب حواشی آن را پر رنگ جلوه دهند.
ماجرا از آن جا شروع می شود که یکی از طلاب پلاکاردی را دست گرفته که بر آن شعار «ای که مذاکره شعارت ، استخر فرح در انتظارت» نقش بسته است. عکاسان خبری از این پلاکارد عکس گرفته و بلافاصله موجی از انتقادات در فضای مجازی به راه می افتد. عده ای این پلاکارد را نشانه قتل مشکوک آیت الله هاشمی رفسنجانی می دانند و عده ای معتقد ند که طلاب رئیس جمهور را تهدید به مرگ مرده اند و جالب آنجاست که از وزیر تا نماینده مجلس و بسیاری از سیاسیون اصلاح طلب در این پازل طراحی شده به ایفای نقش می پردازند تا مطالبات اقتصادی نادیده گرفته شود.
(پایگاه خبری حامیان ولایت - کد خبر: 103668 - 30/مرداد/1397 - 10:31)

شبکه اجتهاد: میرزا محمدحسین نائینی، در بیست‌وششم خرداد سال ۱۲۳۹ در نائین به‌دنیا آمد و در بیست‌وسوم مرداد ۱۳۱۵ در نجف، چشم از جهان فروبست. نائینی، از حیث گرایشات سیاسی به آخوند خراسانی و سید جمال‌الدین اسدآبادی نزدیک بود و البته برخلاف برخی از هم‌فکرانش به ولایت فقیه معتقد بود و در کنار این اعتقادش، از نخستین‌‌اندیش‌مندانی هم به شمار می‌رود که به صراحت از لزوم وجود قانون اساسی در دولت اسلامی سخن به میان کشیده است. شاید بتوان گفت مهم‌ترین اثر او کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌ المله» می‌باشد که در آن به دفاع از مشروطه پرداخته است؛ گرچه این کتاب و آرای سیاسی نائینی برخلاف انتظار، در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، آن‌چنان که باید، مورد توجه مجامع علمی و به ویژه حوزه‌های علمیه قرار نگرفت و به حاشیه رفت. مباحثات به بهانه‌ی هشتادودومین سال‌روز درگذشت این عالم جهان اسلام بر آن شد که چرایی این به حاشیه رفتن را دستمایه‌ی گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر سید علی میرموسوی، رئیس دانشکده‌ی علوم سیاسی دانشگاه مفید قرار دهد. متن این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

در ابتدا، لطفاً یک معرفی کوتاه از‌‌اندیشه و منش فکری مرحوم نائینی را بیان نمایید. 

میرموسوی: مرحوم نائینی نماینده‌ی جریان نواندیشی دینی در گفتمان مشروطیت است و رویکرد او به مسائل مدرن ـ که حکومت قانون در کانون آن قرار دارد ـ با استفاده از روش‌شناسی اجتهادی بود؛ یعنی تلاش می‌کرد در چارچوب روش‌شناسی اجتهادی، برخی از مهم‌ترین مسائل دولت مدرن و حاکمیت قانون را مورد بررسی قرار دهد. این رویکرد، برخاسته از مکتب آخوند خراسانی بود و به این معناست که نائینی وابسته به مکتب آخوند است و این مکتب در نجفِ آن زمان شکل گرفته بود و کار بسیار مهمی را در عقلانی‌سازی دین انجام داده بود که عبارت بود از تقویت نقش عقل و یافته‌های عقلی و بهره‌مندی از بنای عقلا و دستاوردهای آن‌ها در مباحث اجتهادی. البته تبار این مکتب، به مباحثی باز می‌گشت که در سامرا و توسط میرزای شیرازی مطرح شده بود؛ بر این اساس، یک نگاه مثبتی به دستاوردهای تجدد و دوران جدید ـ مانند نهاد نمایندگی، حاکمیت قانون و به‌خصوص محدود سازی قدرت سیاسی ـ شکل گرفته بود و بر این عقیده بود که این دستاوردها اساساً با اسلام ناسازگار نیست و حتی برخی از آن‌ها، می‌تواند برخاسته از آموزه‌های دینی و اسلامی باشد. این رویکرد و شیوه تفکر، نقش بسیار مهمی در صورت‌بندی یک روایت و الگوی متناسب با اسلام از تجدد و دولت مدرن در ایران داشت که اگر تدوام می‌یافت در مسیر گذار ایران به‌سوی تجدد ایرانی، بسیار مؤثر می‌بود.

 به‌نظر جناب‌عالی چرا رویکردی که بیان کردید و اساساً‌‌اندیشه‌های سیاسی مرحوم نائینی درجامعه‌ی ایرانی و مجامع علمیِ آن و به‌خصوص در حوزه‌های علمیه تدوام نیافت و به‌نوعی با مهجوریت و فراموش‌شدگی مواجه شد؟

 میرموسوی: این مسأله، عوامل مختلفی می‌تواند داشته باشد؛ اولین عامل، افول گفتمان مشروطه است که در واقع بازگشت دارد به ناکامی مشروطه‌خواهان در تحقق آرمان‌هایی که در زمان مشروطه دنبال می‌کردند و البته در آن زمان، ایران دچار مشکلاتی مانند جنگ جهانی اول ـ که آثار بسیار زیان‌بار معیشتی و اقتصادی در پی داشت ـ و نیز نزاع بین علمای مشروطه‌خواه و مخالفین مشروطه ـ که به اعدام شیخ فضل‌الله منجر شد ـ بود که در نهایت این وقایع، یک سرخوردگی در میان مشروطه‌خواهی پدیدآورد؛ مانند سرخوردگی‌ای که امروزه جریان اصلاح‌طلبی ـ به دلیل ناکامی‌هایی که داشته ـ به آن مبتلاست و عدم تحقق آرمان‌های آن، سرخوردگی‌هایی را در میان اقشاری از مردم و جامعه، در پی داشته است. در نتیجه‌ی مشکلاتی که برای جریان مشروطه‌خواهی پیش آمد، جریان محافظه‌کاری در حوزه تقویت شد که سید کاظم یزدی به‌واسطه‌ی نمایندگیِ آن، با مشروطه‌خواهی مخالفت می‌کرد و این وقایع منجر به کناره‌جویی علمای آن زمان از دنبال‌کردن مباحث مشروطه گردید.
 عامل دوم، ایدئولوژیک شدن فضای فکری و جایگزین‌شدن منازعات ایدئولوژیک به‌جای گفت‌وگو و جدال‌‌های فکری است. در واقع بعد از مشروطه، جامعه‌ی ایرانی شاهد تبدیل شدن تجدد آمرانه و اروپامدار به‌عنوان گفتمان غالب ایرانی بود که نوعی تجددگرایی ایدئولوژیک را دنبال می‌کرد که برگرفته از این گذاره بود که تجدد، یک نوع بیش‌تر ندارد و آن، صورتی است که در اروپای غربی محقق شده و تنها راه متجددشدن ایران، غربی‌شدن آن است. به‌عبارت دیگر، مدرنیزاسیون و غربی‌شدن (وسترنیزاسیون)، یکی تلقی می‌شد و این روایت موجب مطرح‌شدن روایتی ایدئولوژیک از سنت گردید که در چارچوب گفتمان اسلام سیاسی بود و واکنشی منفی نسبت به تجدد غربی بود و موجب بی‌توجهی به مسائلی شد که برآمده از زندگی در روزگار جدید ـ که در تعامل با زندگی غربی بود ـ بودند. از این رهگذر رادیکالیسم دینی مطرح شد که در برابر نواندیشی دینی، یک اسلام‌گرایی ایدئولوژیک را مطرح کرد و موجب گردید که مباحث نواندیشانه‌ی دینی که سعی می‌کرد از یک منظر کاملاً علمی و به‌دور از نگاه‌های ایدئولوژیک به تجدد نگاه کند، در حاشیه قرار گیرد و به‌تبع همین مسأله، این رهیافت، در حوزه‌های علمیه نیز متروک گردید.

 بحث اصلیِ مشروطه، حکومت قانون بود؛ حال آن‌که دغدغه‌ی اصلی انقلاب اسلامی، حکومت اسلام است. در زمان مشروطه علما به‌دنبال این بودند که چگونه می‌توان از اسلام، حاکمیت قانون را استخراج و اجرا کرد؛ در حالی‌که در انقلاب اسلامی، علما به‌دنبال این بودند که اساساً چه مدلی از حکومت را می‌توان از اسلام استخراج کرد.

 عامل سوم ـ که عاملی بسیار مهم است ـ جایِ خالی نگرش‌های تاریخی به مباحث‌‌اندیشه‌ای است که اساساً در حوزه‌های علمیه همیشه با این جای خالی مواجه بوده‌ایم؛ در واقع در حوزه‌های علمیه، به پدیده‌ها، کم‌تر، از چشم‌انداز تاریخی نگریسته می‌شود. نگاه تاریخی در مباحث‌‌اندیشه‌ای جایگاه ویژه‌ای دارد؛ زیرا در پرتو این نگاه است که فرد می‌تواند تجربه‌ی گذشته، جدال‌های فکری واقع‌شده در آن زمان و مباحث مطروحه در آن زمان و فضا را به‌صورت واقعی و دقیق مورد مطالعه قرار دهد و کنکاش کند که چه دستاوردهایی از آن مباحث به‌دست آمده است و در نتیجه می‌تواند از تجربه‌ی گذشته، برای فهم وضع کنونی بهره‌برداری نماید.
بعد از انقلاب اسلامی می‌بینیم که فضایی برای مطرح‌شدن مباحث موجود در مشروطیت وجود ندارد. شاید بتوان گفت عامل اول این اتفاق این است که بحث اصلیِ مشروطه، حکومت قانون بود؛ حال آن‌که دغدغه‌ی اصلی انقلاب اسلامی، حکومت اسلام است. در زمان مشروطه علما به‌دنبال این بودند که چگونه می‌توان از اسلام، حاکمیت قانون را استخراج و اجرا کرد؛ در حالی‌که در انقلاب اسلامی، علما به‌دنبال این بودند که اساساً چه مدلی از حکومت را می‌توان از اسلام استخراج کرد. دلیل دوم این مسأله، بحث اسلام‌گرایی به شکل ایدئولوژیک بود که بعد از انقلاب اسلامی، تداوم یافت. تصور بنده این است که فضای فکری قبل از انقلاب، بهتر از بعد انقلاب بوده است؛ زیرا در آن زمان که مباحثی از سوی افرادی چون مرحوم مطهری، مرحوم بهشتی و مرحوم بازرگان ـ که زمینه‌های دینی و حوزوی داشتند ـ مطرح می‌شد، فضا بسیار آزادتر بود؛ در حالی‌که بعد از انقلاب، راه برخی از این مباحث بسته شد و نگاه‌ها ایدئولوژیک گردید و همین، موجب تقویت نگاهی بسیار منفی نسبت به تجدد و غرب گردید و روی این مباحث، از سوی حوزویان تأملی که واقعاً بتواند برای جامعه‌ی ایران مفید باشد، انجام نشد. همچنین در دوره‌ی بعد از انقلاب می‌بینیم که در پرتوی غلبه‌ی نگاه نسبتاً رادیکال از اسلام، دقت چندانی به تاریخ‌‌اندیشه نمی‌شود؛ زیرا برای حوزویان، بررسی این‌که خواسته‌های اصلی مشروطه چه بود و چرا این جریان، دچار ناکامی شد، اهمیتی ندارد.

 در سؤال قبلی از چرایی متروک و مهجور ماندن‌‌اندیشه‌های مطرح شده در جریان مشروطه و به‌خصوص‌‌اندیشه‌های مرحوم نائینی در پس از وقوع انقلاب اسلامی پرسیدم؛ اکنون می‌خواهم از شما این پرسش بنیادی‌تر را داشته باشم که اساساً چه نیازی به توجه به این‌‌اندیشه‌ها و مباحث، از سوی مجامع علمی ـ و به‌ویژه حوزه‌های علمیه ـ می‌تواند وجود داشته باشد؟

 میرموسوی: ضرورت لزوم توجه حوزه‌های علمیه به‌‌اندیشه‌های نائینی، آخوند خراسانی و دیگر علمای مشروطه‌خواه در این نکته است که این افراد در نخستین فصلی که جامعه‌ی فکری ما با پدیده‌ی تجدد و نیازهای دوران جدید موجه شد، فارغ از پیش‌داوری سعی کردند در این مباحث، تأمل و ابراز نظر نمایند. اگر دقت داشته باشیم متوجه می‌شویم که در فضای فکری کنونی ما، همان مسائلی برای جامعه‌ی فکری ایران موضوعیت دارد که برای مشروطه‌خواهان و علمای آن زمان، موضوعیت داشت و مسأله بود؛ مثلاً یکی از مهم‌ترینِ این مسائل، محدودسازی قدرت سیاسی است؛ یک قدرت سیاسی یا باید محدود باشد و یا مطلق؛ و این، مسئله‌ای است که از بیش از صد سال پیش برای جامعه‌ی ایرانی مطرح بوده است و از همان زمان عده‌ای بر این باورند که قدرت سیاسی می‌تواند در برخی از موارد به شکل مطلق، نسبت به جامعه، اِعمال حکومت نماید. مرحوم نائینی این مسأله را مطرح می‌کند که اگر شخصی معتقد به این باشد که فردی به غیر از خداوند، دارای قدرت مطلقه است، دچار شرک به ذات احدیت شده است. مثال‌های دیگری نیز ـ مانند چگونگی جریان‌یافتن نظام نمایندگی و حکومت قانون ـ وجود دارند که از همان زمان تا کنون، برای جامعه‌ی ما مهم بوده است. از آن زمان تا کنون همچنان این پرسش برای جامعه‌ی ایران مطرح است که آیا نظام نمایندگی می‌تواند طوری باشد که فردی، نماینده‌ی مردم ـ از هر دین و طبقه ـ باشد یا خیر. مرحوم نائینی بر این باور بود که اقلیت‌های دینی می‌توانند به‌عنوان نماینده‌ی مردم ـ از هر دین دیگری که باشند ـ انتخاب شوند. من بر این باورم که ما بعد از انقلاب اسلامی به مسائلی بازگشتیم که توسط‌‌اندیشمندان دوران مشروطه مطرح شده بود و ما برای این‌که بتوانیم در وضعیت جدید به یک دریافت بهتری برسیم که پاسخگوی مسائل روزگار نوین باشیم، ناچاریم از تجربه‌ی فکری علمای مشروطه‌خواه استفاده کنیم.

 انقلاب اسلامی، منجر به تحقق حکومتی گردید که با عنوان جمهوری اسلامی شناخته می‌شود؛ یعنی جمهوریت یکی از دو بُعد تشکیل‌دهنده‌ی حکومتِ به‌روی کار آمده در سال ۱۳۵۷ است. چگونه می‌شود در حکومتی که داعیه‌ی تحقق ایده‌ی جمهوریت را دارد، تجربه‌ی فردی مانند مرحوم نائینی که یکی از ایده‌پردازان دموکراسی ـ و یا حداقل به‌عنوان یکی از علمای شیعه‌ی متقدمِ معتقد و متفکر در باب دموکراسی و جمهوریت ـ جایگاه قابل توجهی در بطن و متن روند دموکراتیزاسیونِ جامعه‌ی ایرانی و حتی در بین مباحث حوزویان ندارد؟ گویا حکومت اسلامی، بیش‌تر از تفکری که ریشه در آرا و افکار صاحب‌عروه ـ که اشاره کردید که از نمایندگان اسلام محافظه‌کار است ـ حمایت می‌کند و به دیدگاه‌های افرادی مانند او متکی است.

 میرموسوی: در جریان انقلاب اسلامی دو روند و الگوی دموکراتیک از حکومت، دنبال می‌شد. شما اگر اساس‌نامه‌ی شورای انقلاب را ببینید، متوجه خواهید شد که یکی از بندهای اسا‌س‌نامه این است که به‌دنبال تحقق جمهوری دموکراتیک اسلامی هستیم. جریان دیگر نیز به‌دنبال یک الگوی اقتدارگرایانه و از بالا به پایین حکومت بود که در واقع همان جریان محافظه‌کاری اسلامی است و در شکل رادیکالِ خود بر این عقیده استوار است که قدرت مستقیماً از سوی خداوند به حاکم واگذار می‌شود و در واقع همین جریان است که نظریه‌ی نصب را مطرح می‌کند. به‌تدریج شاهد تقویت این جریان دوم هستیم و می‌بینیم که به تدریج جریانی که خواهان یک قرائت دموکراتیک از اسلام می‌باشد، رو به تضعیف می‌رود و به‌نوعی حکومت هم ـ با تقویت‌‌شدن جنبه‌های اقتدارگرایانه‌اش ـ از جریانی حمایت می‌کند که به لحاظ ایدئولوژیک به آن مشروعیت می‌بخشد و این، منجر به پدیدارشدن نوعی پارادوکس و تناقض می‌شود که در یک سوی آن جمهوریت قرار دارد. جمهوریت، فقط شکلی از حکومت نیست؛ بلکه یک محتواست؛ به‌معنای نظامی که در آن قانون در درجه‌ی اول حاکم است و هیچ‌کس ـ ولو حاکم ـ در آن بالاتر از قانون نیست؛ تفکیک قوا به معنای واقعی در آن رخ داده است؛ و نیز خواست عموم و رأی اکثریت مبنای ساخت و اتخاذ تصمیماتِ آن می‌باشد. این آموزه‌ها با تفکرات افرادی مانند آخوند خراسانی و مرحوم نائینی سازگارتر است. ولی می‌بینیم که تأملات سیاسی این افراد و جریانات تقویت نمی‌شود؛ چرا که گفتمان غالب، گفتمان اقتدارگرایانه‌ای است که قصد دارد قدرت را به شکل از بالا به پایین تفسیر و توجیه نماید. من بر این عقیده‌ام که به‌تدریج جامعه‌ی ما در حال بازگشت به ایده‌های عصر مشروطه و الهام‌گیری از تفکرات علمای آن دوران است و مباحث مطرح‌شده از سوی آن‌ها در حال پیدا کردن جایگاه خود و تقویت‌شدن هرچه بیش‌تر نسبت به گذشته می‌باشند.
(۱۳۹۷-۰۵-۲۷)

مقالات دیگر...