بگذارید هرکس به آئین خویش باشد،/ زنان را گرامی بدارید،/ فرودستان را دریابید،/ و هرکس به زبان قبیله ای خود سخن بگوید.
آدمی تنها در جایگاه خویش به سرانجام خواهد رسید،/ گسستن زنجیرها آرزوی من است،/ رهائی بردگان و بزرگداشت بزرگان آرزوی من است،/ شکوه شب و روشنائی خورشید را گرامی می دارم.
پس تا هست،/ شب هایتان به شادی و/ روزهایتان رازدار رهائی باد.
این فرمان من است،/ این واژه ها، این اندرز من است،/ او که آدمی را از خانه خویش براند،/ خود نیز از خواب خوش رانده خواهد شد.
تا هست،/ هوادار دانائی و تندرستی باشید،/ من چنین پنداشته،/ چنین گفته،/ و چنین کرده ام.