23
جمعه, می
ایران تو بمان Tehran

انارک نیوز - زورمند خواهان سلطه و استیلا بر مردم اطراف خویش و حاکمیت بر آنان است. 
او فرد حقیر و پررویی است که با فساد خویش که گسترده تر می شود از منابعی که به دیگران و زیردستانش تعلق دارد برای بالا رفتن مقام و رتبه و قدرت خویش استفاده می نماید. محیط رشد او اجتماعی است که هرچه بیشتر در آن فقر و جهل و ضعف ریشه دوانده باشد.
از صاحبان تزویر و زور و زر که سه چهره خود او هستند برای در سبز نشان دادن و سواری نمودن، با هویج و قدرت چماق و درفش و داغ برای چپاول و غارت آنچه می تواند دستاویزش باشد سود می برد. برای دیگران هیچ حقی قایل نمی شود و همیشه در صدد است فریاد حق خواهی را در گلوها خفه نماید.
هرچه بیشتر بدست آورد خود را بزرگتر می بیند و فشارش بر گلوها شدیدتر می شود، دنیا را به مکانی بد و جهنم برای دیگران تبدیل می کند. هر آنچه را هست به یکباره برای خود می خواهد و پشیزی ارزش برای دیگران قایل نمی شود. انسانها را جزو اموال خود می پندارد و با اندیشه در می افتد.
هنر را نابود و انسانها را به تنگنا می اندازد تا از هم دور شوند و به نانی بخور و نمیر قناعت ورزند. ضعیف کشی رایج و نادانی شایع و در کنج عزلت رفتن و تنهایی زیستن، افتخار می شود. وقتی افراد فقط به فکر سیر کردن شکم گرسنه زن و بچه و اطرافیانشان باشند، غریو شادی او شنیده می شود. پوست های چسبیده به استخوانهای دیگران علامت پیروزی او است.
این پرندگان محبوس در قفس وقتی کمی سیر می شوند به حداقل ها راضی می شوند و تصور آزادی از قفس تن آنان را می لرزاند. اینجا است که زورمند فساد را نهادینه و دیگران را از خویشتن خود بیگانه کرده طوری که درد خود را فراموش می نمایند. جامعه آفت زده با دست خویش گور خود را می کند و به نفس کشیدن خود می چسبد و خوشحال از اینکه فقط زنده است.
زورمند تور خود را در این غرقاب و گنداب خودساخته می اندازد تا راه گریز را بر دیگران ببندد و آنان این را سرنوشت محتوم خود ببینند. مرگ آدمیت را که در او اثری از آن نیست می خواهد فراگیر نماید و آنرا اعلام نماید.
اما همیشه افرادی پیدا می شوند که رویای آزادی و رهایی از این اوضاع را دارند و آنرا برای دیگران زمزمه می کنند. آنانی که هنوز کورسویی از آدم بودن در آنان دیده می شود جذب می شوند و این نور بر تاریکی ها می تابد و زورمند که در کنج تاریکی ها سکنا گزیده با هزار دست فاسدش سعی می کند نور آگاهی را  خاموش نماید تا گلی شکفته نشود.
اما این حکم ازلی است که با یک گل بهار نمی شود اما حتی شکفتن یک گل هم می تواند نشانه ای از بهار باشد. تغییر مثبت زندگی یک فرد هم نشانه ای از پیروزی خیر بر شر است. آدم به خود می آید و دیگران را هم از خواب غفلت بیدار می کند و دنیایی بهتر را می سازد.
ای خفته خواب آلوده این خواب تو چیست؟، آگاه نه ای نظاره گر خواب تو کیست!؟

انارک نیوز - خبرهایی داشتیم که دیروز، شنبه 30 تیر ماه 97 ساعت 16 در محل شرکت باریت فلات در تهران جلسه مجمع عمومی شرکت فرآوری پارسیان سپهر تشکیل شده است. 
در انارک این شرکت به نام کارخانه پاکت سازی معروف است و از چین وارد و دارای کارآموز(ان) آموزش دیده در چین بود و چندین متخصص چینی برای راه اندازی و رفع مشکلات آن در چند نوبت به کارخانه آمده بودند. تا جایی که به یاد می آورم در اسفند ماه سال 92 به بهره برداری رسید اما در آخرین روزهای سال 96 تمامی کارکنان بجز چند نگهبان و حسابدار اخراج و کارگران اخراجی به اداره کار نایین رفتند تا بتوانند از بیمه بیکاری استفاده نمایند. 
در این جلسه که کم و بیش حدود 12 نفر برای تصمیم گیری جهت آینده شرکت در آن جمع شده بودند از کل سهامداران انارک که بنظر می رسد بیش از 200 نفر باشند فقط یک نفر مستقل به نمایندگی از مادرش در انارک حضور داشته است. 
از دیگر شرکت کنندگان انارکی در جلسه آقایان مهندسین محمد بهنیا و  حسین بلوچی انارکی (از اعضای هیئت مدیره پیشین)، غلامحسین سعادتی انارکی (مدیرعامل)، محمدعلی فیضی انارکی (نایب رئیس هیئت مدیره) و مجید برادران انارکی (رئیس هیئت مدیره) بوده اند که اکثراً هریک به نوبه خود به نمایندگی از شرکت های سهامدار که در ادامه نام آنان می آید در این مجمع شرکت نموده بودند. 
شنیده ها حاکی از این است که بازرس اصلی، موسسه حسابرسی و خدمات مدیریت اصول پایه (فراگیر) صورتهای مالی سال 1396 را رد و گزارش خود را تسلیم مجمع کرد. گفتارهایی مبنی بر ابقای مدیران قبلی و ادامه تعطیلی، فروش اموال فروخته نشده شرکت و اعلام ورشکستگی زده شد.
سرمایه ثبت شده شرکت در چند مرحله تا سال 93 به بیش از 62 میلیارد و 200 میلیون ریال رسیده است که اینک بنظر می رسد با توجه به زیان انباشته سالهای پیشین و بدهی جاری مبلغ چشمگیری از آن در حسابهای دفتری باقی نمانده باشد.
این مایه امید مردم انارک با همت شرکت هایی چون سیمان عمران انارک، توسعه عمران انارک، توسعه سیمان ویژه انارک، فراز معادن انارک، معدنی آهن آجین، باریت فلات قاره و آقایان ح.ف.ا، ب.گ.ا، ح.ن.ا و صدها انارکی پا گرفت اما امروز شاهد بر باد رفتن امید مردمی می باشیم که وجود آنرا سودده و از چرایی و چگونگی و عوامل ورشکستگی آن حیرانند!
از دیگر مدیران پیشین این شرکت می توان به آقایان غلامرضا حمیدی انارکی، محمود کمالی انارکی، مهدی پورصالح، هنو زاد موسی خانیان و فعلی آقای محمد تیبا اشاره کرد که آقای تیبا به عنوان عضو هیئت مدیره در جلسه مجمع دیروز حضور داشته اند.

انارک نیوز - در ماه مبارک رمضان روزه می گیریم تا درکی هرچند سطحی و ظاهری از رنج گرسنگی بی چیزان و سختی زندگی آنها داشته باشیم. آنان که هر روز بدون چشمداشت به افطاری یا شام که بودنش برای ما حتمی و رنگین است، فرزندان ما را می بینند که در حال خوردن تنقلات هستند اما آنان نان شب هم ندارند. ماشین های آخرین مدل ما را می بینند اما حتی قدرت خرید دوچرخه را هم ندارند تا فرزندانشان با آن به مدرسه بروند. 
تفاوت است بین کسی که نمی داند شب می تواند نانی برای فرزندانش و همسرش تهیه نماید با ما که هم در سحری و هم در افطار سفره ای بزرگتر و پربار تر از ماه های دیگر داریم.
نمی دانیم و باور نداریم وقتی فقر دامنگیر جامعه ای شود دزدی و از دیوار دیگران بالا رفتن، فروش بدن و کلیه ی خود، اعتیاد، قتل و طلاق و ... بدنبال آن می آید و آنگاه ایمان رخت بر می بندد. این وعده الهی است.
وقتی تبعیض را می بینیم و لب فرو می بندیم، حمایت از ظلم آشکار است و بایستی در مسلمانی خود شک کنیم.

مسلمانان روزه دار افطار را گرامی می دارند و برای دادن افطاری از هم پیشی می گیرند. اما برای برخی به تنها چیزی که توجه نمی شود افطاری دادن به ناتوانان جامعه هم می باشد. خداوند افطاری دادن را قرار داده است تا روزه دار بخشی از غذای خود را با دیگرانی که ناتوان در تهیه غذای خانواده خود هستند شریک شود. این امتحان الهی است زیرا سیر از گرسنه خبر ندارد و بایستی خود را به محک آزمایش گذارد. اما هدف بسیاری از ما برخلاف نزدیکی به خداوند نزدیکی به بندگان او می باشد.
ماه روزه داری، ماه مهمانی خداوند برای تهیدستان هم است که به فراموشی سپرده می شوند. ثواب زیاد می خواهیم ببریم بدون اینکه به یاد آوریم باطن عبادت چیست؟ حفظ ظاهر ارزش چندانی ندارد. ریا که هیچ ارزشی ندارد و در واقع ضد ارزش است..
هر عبادتی به نیت رضای خداوند برای خلوص بیشتر و کنار هم بودن برای برآورده شدن حاجات و دعاهای جمعی می باشد. باید از خود بگذریم تا به حقیقت الهی برسیم. اما برخی از ما راه را عوضی می روند تا به میز و مقام و بزرگی برسند.
حضرت محمد (ص) و خاندان پربرکت ایشان با دانه ای خرما افطار می کردند و آنچه را داشتند با فقرا تقسیم می کردند.
وای به روزی که از جیب مردم این افطاری ها را بدهیم یا به غیر اهلش بدهیم که برکت از سفره ها خواهد رفت!

گوش دل بسپاریم به حرف دل شیخ بهایی و به خود آییم:

همه روز روزه بودن، همه شب نماز كردن
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز كردن

شب جمعه ها نخفتن بخدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش، طلب نیاز كردن

به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن

ز مدینه تا به كعبه، سرو پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیك به وظیفه باز كردن

بخدا كه هیچ یك را ثمر آنقدر نباشد
كه به روی نا امیدی در بسته باز كردن

انارک نیوز - قدرت، صورتهای سه گانه و هزار دست دارد که در سه زمینه مختلف کاربرد دارد، زر و زور و تزویر یا برده کشی و چپاول و خرکردن. 
این سه چهره در نظام ساختار زورمندی یکی است و فقط در زمینه های عملیاتی و از حیث شیوه های استفاده با هم متفاوتند. 

با چهره مصلح و خدمتگزار و در پس چهره  فریبکار به خدمتکاران خود می باورانند آنچه می گویند حق است و همان است که باید باشد. خیالات و اوهام را با استفاده از جهل و نادانی می گسترانند. با دستهای نامرئی خود چشمان و گوشها و دهان قربانی را می بندند تا دربست در خدمت باشد. عذاب و پاداش را وعده می دهند و وفاداری محض را درخواست می کنند. فرمانبردار بایستی خود نیز فریب را آینه ذهن نماید و از همان دید به جهان بنگرد. هرگاه ناهمگونی دید بداند حقیر است و دست به سینه از فریبکار بپرسد!

با چهره عادل و در پس چهره زورگو و ظالم به خدمتکاران می فهمانند حساب و کتابی در کار است و اگر بخواهد به خطوط قرمز نزدیک شود زبانش بریده می شود. با کمک فریب خوردگان و زورگویان او را با انگ زدن از دیگران جدا می کنند. با چماق و درفش و داغ و سیاه چال با او برخورد می شود. برای حفظ امنیت باید بهایی بپردازد. با هوچی گری او را بی آبرو و طرد می کنند. کاری می کنند تا بیاید و گفته های قبلی خود را تکذیب کند و از کرده های خود ابراز پشیمانی نماید. تلاش می کنند تا او را بشکنند و از نو آن جور که می خواهند شکل دهند.

با چهره خیّر و ارباب و در پس چهره چپاولگر و غارتگر به خدمتکاران می آموزند با خدمت خود پاداشی دریافت می کنند که متناسب با کاسه لیسی و پابوسی آنان است. با کور و کر و لال بودن و کرنش، نانی در حد خوردن و از گشنگی نمردن، با زدن پس گردنی و خاموش کردن اعتراض ها در نطفه، مقام و منصب آب و ناندار و ریزه نان خوردن پس مانده‌ی سفره اما با غلام حلقه به گوش بودن و اجرای اوامری که انسانی نیست، خوردن از سفره ای که پهن شده است.

منابع اقتصادی مردم با بهره کشی، امتیاز دادن، سرمایه گذاری، اجازه بهره برداری، تسهیلات، رانت، حق استفاده ناعادلانه از منابع و سوء استفاده نصیب آنها می شود. آنان منابعی را که از مردم است قبضه می کنند و با پول مردم، زور چماق، تبلیغ، سانسور و جوّ اختناق بر ارکان آزادی  و آگاهی مسلط می شوند.

از یاد نبرید خروسی که سحرگاهان مردم را از خواب غفلت بیدار نماید پاداشش بریده شدن سر است! در پایان به داستانی کوتاه می پردازم.
فردی وارد دهی شد که همه خود را می خاراندند. اهالی با پند و اندرز از او خواستند خود را مداوا نماید. حیرت کرد پس به ناچار او را کشان کشان پیش ملا بردند تا مرضش را دوا کند و خود را بخاراند!

انارک نیوز - وِجْدان به نیروی درونی هر فرد گفته می‌شود که خوب و بد یک کردار را به وسیلهٔ آن درک می‌کند. 
دورکیم به‌عنوان اولین جامعه‌شناسانی که از وجدان جمعی سخن به میان آورده است، وجدان جمع یا «روح جمع» را دلیل تداوم جامعه و پیوند نسل‌ها در طی هزارها سال و خوبی و بدی عمل را تابع وجدان جمع می داند. و آن را به عنوان واقعیتی آشکار، جدا از وجدان‌های فردی در جهت بیان امر اجتماعی به کار برده است. هر قدر وجدان جمعی قوی‌تر باشد خشم بر ضد جرم یعنی بر ضد تخطی از فرمان‌های اجتماعی شدیدتر است.
وجدان جمعی نماد نظر جامعه در مورد نقض قانون می باشد. پس در جامعه پیشرفته وجدان عمومی تصمیم می گیرد قانونی نقض شده است یا خیر و بر اساس آن دادگاه حکم را صادر می نماید.
مدتی است تلگرام فیلتر شده و طبق نظر دادگاه رسانه و گروهی از دولتیان باعث فساد، ناامنی جامعه، اخلال در سیستم اقتصادی و حتی افزایش قیمت دلار و ... می شد. که با فیلتر شدن آن خیلی از مشکلات جامعه بایستی حل شده باشد. اما به گفته وزیر مخابرات از کاربرانی که بین 40 تا 45 میلیون نفر در این پیامرسان اجتماعی بودند علیرغم فیلتر شدن و فیلتر شدن فیلتر شکن ها هنوز چند ده میلیون نفر از آن استفاده می کنند. ده ها میلیاردها تومان هم به چند شرکت داده شده تا پیامرسان مشابه داخلی را در بستر آن ایجاد و فیلتر تلگرام را غیر قابل نفوذ نمایند که موفقیت آنان چندان نبوده است.
دولت خرج می کند تا کاربران نتوانند از آن استفاده کنند و میلیونها کاربر خرج می کنند تا از فیلتر بگذرند که در هر صورت یک بازی باخت-باخت و خرج از جیب مردم می باشد!
در این مورد مردم را آگاه ننموده اند و اینک وجدان عمومی نظری مخالف قانون دارد که قابل تأمل است اما توجهی به آن نمی شود و می تواند باعث افزایش نافرمانی های مدنی گردد.

انارک نیوز - در جوامع بی سواد و کم سواد که بی تردید فقر نیز دامنگیر آنان می باشد برای سوار شدن زورمندان بر گرده بینوایان و دست در جیب آنان کردن به گونه ای که با میل خود تن دهند به آنچه آنان می خواهند استفاده از سلاح فریب ضروری می باشد. 
افکار خود را به او می دهند به گونه ای که از خود بیخود می شود و تمامی آنچه او را از این وضعیت خلاص می کند را مخالف رفاه و آسایش و آینده خود می پندارد. یک غلام حلقه به گوش مفت و مجانی می شود. از ترس لولو خورخوره به آنکه شیره تن او را می مکد پناه می برد. لاغر هر روز بیش از روز پیش لاغرتر و چاق، چاق تر می شود.

همیشه عده ای پیدا می شوند که خودباختگی شخصیت و فرهنگ ندارند و نمی خواهند زیر بار روند. پس اگر کسی خواست از این بند رها شود به ناچار بایستی با سلاح زور با او برخورد نمایند. در این مورد برخورد فیزیکی با خیره سر لازم است که از عهده چرب زبانان خارج است. 
اینان می توانند همان چاکران بی مزد و مواجب زورگویان یعنی گول خوردگان باشند. که لازم هستند اما کافی نیستند بنابراین طایفه قلدر و قلچماق نیاز است که چماق و درفش و داغ داشته باشند.
این مزدوران در روز روشن ایجاد وحشت می نمایند تا هر ندای حقی را در گلوها خفه کنند. می زنند و می برند و جان می گیرند و خودباختگان بیش از پیش به دامان زورگویان رانده می شوند. هر چه بیشتر به خانواده و مال و بدبختی خود می چسبند.
اینها بیداران را حبس و زندان و به گور می سپارند. اما به این قناعت نمی کنند و  عامل قتل و غارت و چپاول مال و جان و ناموس آنانی می شوند که خاموش می مانند یا با بدفهمی خود کنار می آیند. بایستی فقیر، فقیرتر شود تا هرچه بیشتر کمر خم نماید و شلاق راحتتر بر گرده اش نشیند. ایجاد وحشت و ترس همراه با ایجاد خیال روزی دور با دشواری های کمتر لازم و ملزوم یکدیگرند.

شاید گفتار زیر زبان آنانی باشد که فریاد کشیدند و آنانی که شنیدند و فریادرس نشدند!
اول به سراغ یهودی‌ها رفتند، من یهودی نبودم ، اعتراضی نکردم.
پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند، من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم.
آن‌گاه به لیبرال‌ها فشار آوردند، من لیبرال نبودم ، اعتراض نکردم.
سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید، کمونیست نبودم ، بنابراین اعتراضی نکردم.
سرانجام به سراغ من آمدند، هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند…

زورمند از دو سلاح تزویر و فریب برای سواری رایگان و زور برای برده کشی بهره گرفت اما سلاح سومی بنام زر برای چپاول و غارت دارد که در سخن آتی به آن پرداخته می شود.

انارک نیوز - هوای بهاری دلپذیر و آفتاب تابان گرمای لذتبخشی داشت. نیمروز جوانی خوش اندام، دلچسب و خوشپوش با آوایی خوش آهنگ و گوشنواز سوار بر اسبی سفید همانند فرشته ای سوار بر ابر در دشت می تاخت. از دور مردی بی چیز و خسته را در راه دید، بدون از دست دادن وقت در آنی خود را به او رساند و پیاده شد. هر دو همراه شدند. 
مرد از دیدن او شگفت زده شد. او کجا و من کجا؟ امروز بخت با من یار است! در ذهن خود کاخ آرزوهای خود را ساخت. همراهی با همچون اویی را در خواب هم نمی دید. سکه های زر، آب و نان و جایی برای خفتن. جامه های ابریشمی و شراب گوارا. حتی تکه نانی کپک زده هم برای او بس بود.

جوان بر دوشش ریسمان های خوشرنگ زیادی آویخته بود که دنباله آنها با نسیم ملایم حرکات نرمی می کردند. در بین آنها رسن های نازک و کلفت و مناسب با هر سلیقه ای دیده می شد. در خورجین اسب هم کیسه های زر، نقره و مسی بود که صدای به هم خوردن آنها وسوسه کننده بود. هر یک از آنها می توانست زندگی آن مرد را که به سختی گذران زندگی داشت دگرگون سازد.

مرد خوشحال از بخت خود که روزگار به او روی خوشش را نشان داده است از او مسیر و قصدش را پرسید که ده مجاور بود و برای رسیدگی به نعل اسبش نزد آهنگری می رفت که کارش زبانزد بود اما ظهر کار را ترک می کرد. وقت تنگ بود و کار زیاد.
از او درباره ریسمانها با رنگ های دلنواز  رنگین کمان پرسید که بدجوری چشمش را گرفته بود. پاسخ شنید از آن برای کمک به آنان که در راه مانده اند و نای آمدن ندارند استفاده می کنم! همچنین به گردن آنانی می اندازم که نمی خواهند مرا همراهی نمایند. با بستن این بندها به گردنشان آنان را همراه خود می کنم. پس از همراه شدن، مرید من و من مرادشان می شوم. 
از لباس بسیار زیبا و خیره کننده اش پرسید که گفت روزی از دشمنم حقیقت خواستم اگر مایل است باهم به شنا رویم. او که ساده بود وارد آب شد و من لباسش را پوشیدم. از آنروز با ظاهر آراسته و لباس حقیقت در راهم. شیفتگان حقیقت دیگر او را که راست را لخت و بی پروا می گوید دوست ندارند و مرا که ناراستی و راستی را درهم آمیخته و با چهره دوست داشتنی به آنان پیشنهاد می کنم بیشتر می پسندند.

به دهی ویرانه رسیدند و نزد آهنگر پیر رفتند. نزدیک ظهر بود و آهنگر جایگزینی نعل را نپذیرفت که جوان پیشنهاد سکه ای زر را برای کارش به او داد و آهنگر مشغول شد. صدای اذان آمد و خواست کارش را به بعد بیندازد که جوان سکه ای دیگر را بر مزد افزود. دوباره مشغول شد که به خود آمد و سکه های اضافی را نپذیرقت. از جوان اصرار و از پیرمرد انگار. پشت پا به کیسه سکه های طلا زد و با یاد خدا راهی مسجد شد. آخرت باقی را بر دنیای فانی ترجیح داد. جوان پوزخندی زد و به دنبال او به راه افتاد!
مرد دوباره به دنبالش دوید. نمی توانست از او دل بکند. از او پرسید پس چرا با ریسمان رنگی دلم را بدست نمی آوری و مرا تشویق نمی کنی؟ جوان گفت تو با پای خودت همراه من شدی و نیازی به آن نیست.
مشتاقانه نامش را پرسید که شیطان بود.
گوشش نخواست که چیزی بر خلاف آنچه تا بحال رشته بود و باور کرده بود، بشنود. غلام حلقه به گوش وی شد. بالاخره حقیقت ناب را نزد مراد خود یافته بود. حاضر بود جان ناچیز خود را فدای برآورده کردن خواسته ناگفته او  نماید.

هدفم از گفتن این داستان روشن کردن مثلث زر و زور و تزویر برای به بند کشیدن انسانها یا به زبانی دیگر چپاول (غارت) و خرحمالی (برده کشی) و خرکردن آنها است که در ادامه به آن خواهم پرداخت.

انارک نیوز - انارک در حال خالی شدن از جوانان انارکی می باشد و باید دریابیم مشکلات ما در انارک چیست و بدنبال یافتن راه حلهای کوتاه مدت و دراز مدت برای آن باشیم. در واقع برای پیشرفت اقتصادی انارک چه باید کرد؟ 
برای این کار به یکی از روش های کارساز در حل مسایل در چند گام ساده می پردازیم. که عبارتند از پرسش، پیامد (معلول)، چرایی (علت)، چاره (راه حل) و انجام.

ابتدا با پرسش از انارکی های ساکن انارک در می یابیم که انارک در این چند دهه در مواردی ضعیف گردیده و برخی از امکاناتی را هم که داشته یا به سختی بدست آورده از دست داده  است.

پیامدهای زیر مشکلات قابل مشاهده در انارک می باشند:
شهری است که بسیاری از امکانات شهری و زیرساخت ها را ندارد. خدماتی در شهرها موجود است که در انارک دیده نمی شود. جمعیت آن کم است. در مدارس آن کلاس های چندپایه است و بودجه آموزشی کم است. چرخ کسب و کارهای فروشگاهی نمی چرخد. جوانان کمتر در سطح شهر دیده می شوند. برخی از مسئولین تأثیرگذار به قول معروف پروازیند و در انارک ساکن نیستند. در انارک سرمایه گذاری برای ایجاد کار نمی شود یا میزان آن ناچیز است. چند نفری هم که در کارخانه پاکت سازی کار می کردند بیکار شدند. سرویس رفت و برگشت به نایین و اصفهان را از دست داده است. اکثر بچه های دبستانی برای دبستان رفتن در انارک نمی مانند و کوچ می کنند. در انارک کمتر انارکی می بینی. انارک از درون در حال خالی شدن است. دبیرستان پایه دوم را مدتها است از دست داده است. تعداد دانش آموزان در همه پایه ها از دختر و پسر، دبستانی و دبیرستانی کمتر از صد نفر است. بسیاری از این که فرزندانشان در کنارشان نیستند آزرده اند. انارک محیطی مناسب برای تفریح جوانان ندارد. فرهنگسرا و سینما ندارد. فروشگاه های لوازم خانگی و سوپرمارکت بزرگ ندارد. خشکشویی و فروشگاه لوازم یدکی ماشین و تعمیرگاه مجهز ندارد. نرخ ازدواج پایین و اعتیاد بالا و دزدی دیده شده است. درمانگاه بهداشتی آن در حد کهنسالان آن نیست. کارخانه آجر آژند آن هم به جایی که انتظار می رفت نرسید و ...

اما چرایی همه این مشکلات بیکاری جوانان شهر و نداشتن انگیزه برای ماندن در انارک می باشد.

راه حل نیز سرمایه گذاری در رشته های مختلف می باشد. 

اما انجام راه حل به شرح زیر می باشد:
1- ایجاد تیم کارزایی در انارک.
2- هماهنگی مستقیم با نماینده محترم در جهت تسهیل و همکاری مسئولین شهرستان با سرمایه گذاران در انارک.
3- دعوت از دانشگاهیان و افراد خبره رشته های مختلف اقتصاد، مدیریت کارآفرینی، صنایع و ... برای بررسی توانایی های موجود و قابل ابجاد در شهر و بخش انارک.
4- تعریف پروژه های اولیه کارآفرینی در انارک.
5- دل بریدن از سرمایه گذاران انارکی و دعوت از سرمایه گذاران در رشته های مختلف از جمله صنعت، گردشگری، معدن، کشاورزی. (تا الان مشخص شده سرمایه داران همه به فکر جیب خودشان هستند نه انارک و در بهترین حالت آنان فقط  یک تعطیلی باشد که بتوانند چند روز بیایند جمع شوند، تفریح کنند و بعد بروند.)
6- تکمیل و بازنویسی پروژه های قابل اجرا در انارک با توجه به گزارش ها و نظرات سرمایه داران دعوت شده به انارک.
7- حل مشکلات در پیش راه سرمایه گذاران در هماهنگی مستقیم با نماینده محترم.
8- اجرای پروژه هایی که سرمایه گذار مایل به انجام آن است.
9- بازسازی و اجاره کم بها برای مکان هایی که می تواند برای اسکان کارکنان و خانواده آنها مورد استفاده قرار گیرد.
10- برای افزایش جمعیت انارک، اول انارکی سپس غیر انارکی ساکن انارک استخدام شود.

منتظر نظرات کلیه دوستان و دست اندرکاران می مانیم.

انارک نیوز - در منطقه انارک گروهی کارآفرین داریم که حق و حقوق دولتی را می دهند و از منابع طبیعی یا امکانات خاص انارک استفاده می برند اما با اینکه درآمد بالایی از انارک نصیبشان می شود در اقتصاد مردم انارک تأثیری ندارند . اینها بلندگوهای قوی دارند و حرفشان نزد مسئولین دررو دارد، برخی نیز به امید واهی درآمد و کار دنبال آنانند. در هر صورت حتی اگر طبیعت را زشت یا منابع را به هدر دهند مجوز دولتی دارند. 
آیا نباید اقتصاد انارک به ازای ریالی که آنها می گذارند و به ازای آن تومانی از منابع برگشت ناپذیر انارک برداشت می کنند دیناری بهره ببرد؟

به سراغ راه حل نهایی می رویم و با پنج گام ساده پرسش، پیامد (معلول)، چرایی (علت)، چاره (راه حل) و انجام پیش می رویم.
1 - برای اینکه به بیراهه نرویم ابتدا باید چند پرسش را پاسخ دهیم!
الف - کارآفرین کیست؟ کارآفرین کسی است که یک سرمایه‌گذاری جدید را فراهم می‌کند، آن را عملیاتی می‌کند و مسئول موفقیت یا شکست آن است. او می خواهد کارفرمای خود باشد و رویایی دارد که خستگی ناپذیر آنرا دنبال می کند. پاداش موفقیت او پول است. 
ب - مدیر حرفه ای کیست؟ مدیر حرفه‌ای کار اختصاص داده شده به وی را با در نظر گرفتن پرداخت پول به انجام می‌رساند. در واقع حساب شده و هدایت شده سرمایه گذاری می کند.
پ - تفاوت کارآفرین و مدیر حرفه ای چیست؟ کارآفرین علاوه بر بوجود آوردن یک شرکت جدید، ریسک‌پذیر و نوآور است در حالی‌که مدیر حرفه‌ای تنها اجراکننده است.
ت - آیا محیط زیست مهمتر است یا بهتر شدن وضع زندگی مردم؟ مردم محلی حق تصمیم‌گیری در مدیریت محیط زیست خود را ندارند پس درآمد حاصل در زندگی آنان نقشی ندارد.
2 - با این چند تعریف ساده مشخص می شود مشکل انارک با مدیران حرفه ای است که می دانند پولشان را در استفاده از کدامیک ار منابع انارک سرمایه گذاری نمایند و چگونه از حمایت های دولتی حداکثر استفاده را ببرند بدون اینکه در برابر این برداشت و تخریب منابع به مردم انارک پاسخگو باشند.
3 - دلیل بی توجهی به خواست مردم این است که مردم محلی نفوذی در دستگاه‌های دولتی ندارند و شهروندان نمی‌توانند عملکرد مسئولان را به چالش بکشند. پس مسئولین از قدرت‌ مصونیت خود در راه تصمیم گیری های مخالف نظر مردم استفاده می کنند.
4 - راه حل پیشگیرانه پاسخگو کردن مسئولین محلی به این تصمیم گیری ها و راه حل نهایی پاسخگو کردن مسئولین شهرستان می باشد.
5- انجام این کار وقتی امکان پذیر است که با نماینده محترم هماهنگی به عمل آید تا در زمانی که چند ساعت وقت دارند به انارک تشریف بیاورند. زمان آنرا هم چند روز زودتر به اطلاع مردم برسانند. ایشان به تناسب خواسته های مردم با همراهانی که پاسخگو باشند قدم رنجه و مردم آزادانه پرسش های خود را مطرح نمایند. در ضمن اگر نیاز باشد بدون حضور همراهان جلسه ادامه یابد.
اگر قول پیگیری دادند در جلسه بعدی یادآوری و نتیجه آنرا اعلام نمایند.

انارک نیوز - ساده ترین و پرکاربردترین روش جذب و به بندکشیدن دیگران استفاده از سلاح چرب زبانی و تزویر می باشد. در این روش برخورد فیزیکی و درگیری وجود ندارد پس هزینه آن برای حیله گر ناچیز است، کافی است رو در رو و چشم در چشم به گونه ای زیرکانه دروغ بگوید که باور کنی. کلاهبرداری برد زیادی دارد و می تواند توسط فریب خوردگان افزون تر شود. 

در این روش با پنبه سر می برند. چماق و هویج نشان داده می شود. هنگام نقش آفرینی شرایط دشوارت، دوستانه دست در جیبت می کنند تا به رضایت به آنان بدهی. کافی است اشخاص بهراسند که در حال از دست دادن مال، سلامتی، آموزش و ... و در همان زمان، امید و وعده های توخالی و پوشالی برای زندگی بهتر را بدهند. گول می زنند یا به زبان ساده تر خرکردن گرسنه و خرسواری سیر می باشد.

فروشندگان بادند و با مال و آنچه داری برایت خانه ای بر بنیاد باد می سازند. شاید هرگز از خوشحالی تا آخر عمر متوجه نشوی چه کلاهی سرت رفته است و خود باعث شوی اطرافیان و فرزندانت راه ترا پیش بگیرند. عادت به سواری دادن که بکنی دیگر کارت تمام است.
به راحتی خوابت می کنند، جیب و خانه ات را خالی. خودت را از خویشتنت جدا و افکار پوشالی را جایگزین عقلت می نمایند. دردت دیگر درد خود نمی باشد و درد خیالی دیگران را درد خود می دانی. گلو برای دیگری پاره می کنی. گرسنه ای اما غصه دیگری را می خوری. دزد اندیشه را پاس می داری و مریدش می شوی.
از خودت بیگانه و جن زده می شوی. دیگر خودت را جلوی آینه نمی شناسی.
امید می دهند ولی این امید یک خیالبافی می باشد که هرگز به سرانجام نمی رسد. خانه ات را می گیرند و قصر را وعده می دهند. پولت را می گیرند و جیرینگ جیرینگ بهم خوردن سکه های زر را تحویل می دهند و می گویی انگار. 

در جامعه ای که آگاهی کمی دارند اگر نیرنگ گروهی، فرقه ای و کیشی شود ایجاد مرکزیت قوی می کند و می تواند انسانها را به صورت جمعی به بند بکشد. دروغگویان پا بر گرده دیگران می نهند و بالا می روند و حقوقی را برای خود قایلند که دیگران از آن محرومند. راست و دروغ را چنان قاطی می کنند که تشخیض حقیقت دشوار می شود.

امروز دنیا با وجود رسانه های گوناگون خیلی کوچک شده و نمایش گول به حدی زیاد است که نظر فرد را کاملاً تغییر می دهد. وقتی از خود تهی شدی هرچیز را بخواهند در ذهنت می نشانند.

تنها راه تشخیص تزویر خردورزی می باشد و به یاد داشته باشید: کسی به لطف به درماندگان نظر نکند، درین معامله، دلها ز سنگ و پولادند.

عوضی
انارک نیوز - یه جک و جونوری هست که سریعاً نسلش در حال زیاد شدنه که اسمشا "پدیده" می ذارم تا دردسر نشه. اما در انارک نایاب یا کمیابه. راستش من که به صورت بومی در انارک ندیدمش.
از خصوصیات این پدیده یکیش اینه که دوست داره مثل خاک انداز خودش را جلو بندازه و نخود هر آشی بشه. حالا مهم نیست که موضوع به او ربطی داشته باشه یا نه، مثل کنه می مونه. چنان با حرارت ژست می گیره و حرف می زنه که انگار دوای هر درد بی درمونه. چنان امیدوارت می کنه که تموم جیک و پیکت را بگی و از هول حلیم بیفتی توی دیگ حلیم. اما وای به حالت اگه به این پدیده اعتماد کنی. روزگارت سیاه می شه.
تا از پیشت رفت انگار نه انگار که چی گفته و چی شنیدی! به ریشت می خنده و پهلوی یکی دیگه می ره و معرکه می گیره و دوباره آش همون آش و کاسه همون کاسه. توی بخت برگشته هم که به امید محبت اون نشسته ای باید سماق بمکی و بعدش به خواب خرگوشی فرو می ری. وقتی بیدار شی همه چیز را از کف داده ای.
این پدیده هر چی کمتر دور و برت بپلکه به نفعته. گول ظاهرشو نخور نه تنها ترا دوست نداره بلکه دشمن درجه یکت است. دعا کن یادش بره و کاری نکنه، پشت پا به تو نزنه و هلت نده تو چاه، کمک پیشکشش. پس اگه از دور دیدی داره طرفت می یاد، سریع روت را برگردون و یه جایی خودت را گم و گور کن یا از دستش فرار کن.
اصلاً بهتره مشکلت را برای خودت نگه داری و حداکثر دو سه نفر دور و برت بدونن تا به گوشش نرسه که اگه پاشو وسط گذاشت بیچاره ای. از من گفتن بود حالا خودت بهتر می دونی چه کنی؟ هوس دردسر داری بسم ا...، این گوی و این میدون.

مقالات دیگر...